کلمه جو
صفحه اصلی

folkway


(روش تفکر و احساس و رفتار مردم عادی) شیوه های مردمی، عرف همگان، عقیده عامه، طرز فکر عمومی، احساسات عمومی

انگلیسی به فارسی

عرف همگان، عقیده عامه، طرز فکر عمومی، احساسات عمومی


قومیت، عرف همگان، احساسات عمومی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) a pattern of life or mode of thought or action shared by a people as part of their traditional culture.

• custom or practice or way of life which members of a group share as part of their common culture

جملات نمونه

1. The folkway and custom of Shijiazhuang Village, Anqiu City, are profound and famous.
[ترجمه ترگمان]The و رسم روستای Shijiazhuang، شهر Anqiu، عمیق و مشهور هستند
[ترجمه گوگل]قومیت و آداب و رسوم روستای Shijiazhuang، Anqiu شهر، عمیق و معروف هستند

2. Fourthly, perking of folkway and innovation of education rely on combination of government and the people.
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، perking of folkway و نوآوری آموزش به ترکیبی از دولت و مردم تکیه دارند
[ترجمه گوگل]در مرحله چهارم، پرورش قومیت و نوآوری آموزش و پرورش به ترکیبی از دولت و مردم متکی هستند

3. After lunch, we visited the folkway museum of hometown.
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، ما از موزه شهر hometown بازدید کردیم
[ترجمه گوگل]پس از ناهار، ما از موزه ملی شهر محل تولد بازدید کردیم

4. Volkslieds can always put up the folkway of an area.
[ترجمه ترگمان]Volkslieds همیشه می تواند the یک منطقه را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]Volkslieds همیشه می تواند مردم محلی از منطقه قرار داده است

5. It is full of breath - taking landscape, ancient history, simple folkway, wonderful culture.
[ترجمه ترگمان]این پر از مناظر سرشار از نفس، تاریخ باستان، فرهنگ ساده و فرهنگ شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]این پر از نفس گرفتن چشم انداز، تاریخ باستانی، قوم ساده، فرهنگ فوق العاده است

6. With the effective of zone, the language, consuetude, folkway and circumstance with the folk music attached are quite different.
[ترجمه ترگمان]با نفوذ منطقه، زبان، consuetude، folkway و شرایط مربوط به موسیقی مردمی که به آن ها متصل است، کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل]با موثر منطقه، زبان، ادراک، قومیت و شرایط با موسیقی محلی متصل کاملا متفاوت است

7. Next, establishing market - in concept of market mechanism, education while, the attention is promoted western honest folkway.
[ترجمه ترگمان]سپس، ایجاد بازار - در مفهوم مکانیسم بازار، آموزش، و در عین حال، توجه به folkway صادقانه غربی ارتقا می یابد
[ترجمه گوگل]بعد، ایجاد بازار - در مفهوم مکانیزم بازار، آموزش و پرورش در حالی که، توجه به مردم غربی صادقانه است

پیشنهاد کاربران

آداب و رسوم


کلمات دیگر: