Eurocentric
eurocentric
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• focussed on europe and the europeans and their culture
جملات نمونه
1. The Eurocentric ideology exists in almost all the commonwealth literary works, in which the East is represented biasedly and the Eastern people are marginalized.
[ترجمه ترگمان]ایدیولوژی Eurocentric تقریبا در تمام آثار ادبی کشورهای مشترک المنافع وجود دارد که در آن شرق نماینده biasedly و مردم مشرق زمین به حاشیه رانده می شوند
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی یوروگنتریک در تقریبا تمام آثار ادبیات مشترک کشور وجود دارد که در آنها شرق به طور غریزی بیان می شود و مردم شرقی به حاشیه رانده می شوند
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی یوروگنتریک در تقریبا تمام آثار ادبیات مشترک کشور وجود دارد که در آنها شرق به طور غریزی بیان می شود و مردم شرقی به حاشیه رانده می شوند
2. Athens is credited through the Eurocentric perspective as the home of democracy as a political system.
[ترجمه ترگمان]آتن از دیدگاه Eurocentric به عنوان خانه دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی شناخته می شود
[ترجمه گوگل]آتن از منظر یوروگنتریک به عنوان خانه دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی اعتبار داده شده است
[ترجمه گوگل]آتن از منظر یوروگنتریک به عنوان خانه دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی اعتبار داده شده است
3. Attachment theory is a Western Eurocentric based theory that focuses on the emotional aspects of the mother-infant relationship is and is considered foundational for healthy child development.
[ترجمه ترگمان]نظریه پیوست یک نظریه مبتنی بر Eurocentric غربی است که بر جنبه های عاطفی رابطه مادر - نوزاد تمرکز می کند و برای رشد کودک سالم، اساسی تلقی می شود
[ترجمه گوگل]تئوری ضمیمه یک نظریه مبتنی بر یورو استریک غربی است که بر جنبه های احساسی مادر و نوزاد مبتنی است و اساسا برای رشد کودک سالم محسوب می شود
[ترجمه گوگل]تئوری ضمیمه یک نظریه مبتنی بر یورو استریک غربی است که بر جنبه های احساسی مادر و نوزاد مبتنی است و اساسا برای رشد کودک سالم محسوب می شود
4. Globalization differs from modernization by relinquishing a Eurocentric teleology to accommodate the possibility of different historical trajectories in the unfolding of modernity.
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی با صرف نظر کردن از یک teleology Eurocentric به منظور تطبیق دادن امکان مسیرهای تاریخی مختلف در حال باز شدن مدرنیته، از مدرنیزه شدن متفاوت است
[ترجمه گوگل]جهانی سازی با نوسازی یک تئولوژی یوروگنتیک از لحاظ مدرنیزاسیون متناسب با امکان مسیرهای مختلف تاریخی در بازتولید مدرنیته متفاوت است
[ترجمه گوگل]جهانی سازی با نوسازی یک تئولوژی یوروگنتیک از لحاظ مدرنیزاسیون متناسب با امکان مسیرهای مختلف تاریخی در بازتولید مدرنیته متفاوت است
5. Yet this is a very narrow, Eurocentric point of view; as a cultural entity vampires are an ancient, worldwide phenomenon.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک نقطه نظر بسیار محدود است؛ به عنوان یک موجودیت فرهنگی، خون آشام ها یک پدیده باستانی و جهانی هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، این یک دیدگاه بسیار محدود است، Eurocentric؛ به عنوان یک خون آشام فرهنگی یک پدیده باستانی و جهانی است
[ترجمه گوگل]با این حال، این یک دیدگاه بسیار محدود است، Eurocentric؛ به عنوان یک خون آشام فرهنگی یک پدیده باستانی و جهانی است
6. In fact, both the Eurocentric approach with the personage of Hegel and Weber, and the China-centered approach representative of Frank and Pomeranz jointly indicate th.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، هر دو رویکرد Eurocentric با شخصیت هگل و وبر، و رویکرد مبتنی بر چین - محور فرانک و Pomeranz مشترکا نشانگر این موضوع هستند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، هر دو رویکرد یورو گرنتیک با شخصیت هگل و وبر و رویکرد چنینی نماینده فرانک و پومرنز به طور مشترک نشان می دهند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، هر دو رویکرد یورو گرنتیک با شخصیت هگل و وبر و رویکرد چنینی نماینده فرانک و پومرنز به طور مشترک نشان می دهند
7. Different from his contemporaries who held Eurocentric view of historiography, he accepted and introduced mathematical contributions of non-western traditions.
[ترجمه ترگمان]با معاصران خویش، که دیدگاه Eurocentric از تاریخ نگاری را در دست داشتند، او پذیرفت و اصول ریاضی سنت های غیر غربی را معرفی کرد
[ترجمه گوگل]برخلاف نظر معاصرانی که دیدگاه یوروگاستریک از تاریخنگاری داشتند، او پذیرفته و مشارکتهای ریاضی سنتهای غیر غربی را پذیرفت
[ترجمه گوگل]برخلاف نظر معاصرانی که دیدگاه یوروگاستریک از تاریخنگاری داشتند، او پذیرفته و مشارکتهای ریاضی سنتهای غیر غربی را پذیرفت
8. Second-wave western feminism has been dominated by racist and eurocentric assumptions.
[ترجمه ترگمان]فمینیسم غربی با موج دوم بر مفروضات نژادپرستانه و eurocentric برتری دارد
[ترجمه گوگل]فمینیسم غربی دوم غربی بر اساس فرضیه های نژادپرستانه و اروپایی است
[ترجمه گوگل]فمینیسم غربی دوم غربی بر اساس فرضیه های نژادپرستانه و اروپایی است
9. The reluctance in accepting this obvious fact comes from the Eurocentric conviction that the West holds a monopoly on science, logic, and clear thinking.
[ترجمه ترگمان]بی میلی در پذیرش این واقعیت آشکار از این اعتقاد راسخ سرچشمه می گیرد که غرب انحصار علم، منطق و تفکر شفاف را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]بی اعتنایی در پذیرش این واقعیت آشکار از اعتقاد یورنتسریک است که غرب دارای یک انحصار در علم، منطق و تفکر روشن است
[ترجمه گوگل]بی اعتنایی در پذیرش این واقعیت آشکار از اعتقاد یورنتسریک است که غرب دارای یک انحصار در علم، منطق و تفکر روشن است
10. To paraphrase, he said that in today's world a Eurocentric view of history is out of place.
[ترجمه ترگمان]به گفته او، او گفت که در دنیای امروز یک دیدگاه Eurocentric از تاریخ وجود ندارد
[ترجمه گوگل]به گفته او، در جهان امروز، دیدگاه یوروگاستریک از تاریخ، جایگاهی ندارد
[ترجمه گوگل]به گفته او، در جهان امروز، دیدگاه یوروگاستریک از تاریخ، جایگاهی ندارد
11. Why did Asian communication researchers fail to discontinue the dominance of Eurocentric communication paradigms?
[ترجمه ترگمان]چرا محققان ارتباطات آسیا نتوانند سلطه الگوهای ارتباطی Eurocentric را قطع کنند؟
[ترجمه گوگل]چرا محققان ارتباطات آسیایی موفق به متوقف ساختن پارادایم های ارتباطی Eurocentric نشدند؟
[ترجمه گوگل]چرا محققان ارتباطات آسیایی موفق به متوقف ساختن پارادایم های ارتباطی Eurocentric نشدند؟
12. The disagreement on the creation of Chinese School in fact is Eurocentric, which results in the dilemma of disciplinary "aphasia".
[ترجمه ترگمان]عدم توافق بر سر ایجاد مدرسه چینی در واقع Eurocentric است که منجر به معضل \"aphasia\" انضباطی می شود
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر در مورد ایجاد مدرسه چینی در حقیقت یورو سانتریک است، که منجر به معضل 'آفت' مدرسه می شود
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر در مورد ایجاد مدرسه چینی در حقیقت یورو سانتریک است، که منجر به معضل 'آفت' مدرسه می شود
پیشنهاد کاربران
اروپامحوری
اروپامحور
غرب محور
اروپای مرکزی
کلمات دیگر: