کلمه جو
صفحه اصلی

ravaged

انگلیسی به فارسی

ویران شده، تاخت و تاز کردن، ویران کردن، غارت کردن، بلا زده کردن


انگلیسی به انگلیسی

• pillaged; desolated; ruined; that has been robbed and destroyed by force and violence

جملات نمونه

1. a face ravaged by smallpox
چهره ای که آبله آن را خراب کرده است

2. fire has ravaged this forest
آتش این جنگل را ویران کرده است.

3. the occupying forces ravaged cities
اشغالگران شهرها را چاپیدند و ویران کردند.

4. farmers whom disease and poverty had ravaged completely
روستاییانی که بیماری و فقر آنان را کاملا به حال زار در آورده بود

5. The forest was ravaged by fire.
[ترجمه فرزاد زارع] جنگل توسط آتش سوزی به فنا رفت
[ترجمه ترگمان]جنگل توسط آتش نابود شده بود
[ترجمه گوگل]جنگل آتش زده بود

6. Bands of soldiers ravaged the countryside.
[ترجمه فرزاد زارع] ( اگر band در ارگان های نظامی به کار رود به منظور جوخه مورد استفاده قرار میگیرد ) جوخه های سربازان روستا ( حومه شهر ) را ( غارت کردند ) تخریب کردند.
[ترجمه ترگمان]دسته های سربازان روستا را ویران کردند
[ترجمه گوگل]گروه های سربازان حومه را ویران کردند

7. The area has been ravaged by drought/floods/war.
[ترجمه ترگمان]این منطقه توسط خشکسالی \/ سیل \/ جنگ ویران شده است
[ترجمه گوگل]این منطقه توسط خشکسالی / سیل / جنگ ویران شده است

8. For two decades the country has been ravaged by civil war and foreign intervention.
[ترجمه ترگمان]دو دهه است که این کشور براثر جنگ داخلی و مداخله خارجی ویران شده است
[ترجمه گوگل]برای دو دهه این کشور توسط جنگ داخلی و مداخله خارجی ویران شده است

9. Ancient economies were routinely ravaged by high inflation, which almost always shakes the political structure until its leaders tumble down.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد باستانی به طور معمول بخاطر تورم بالا مورد هجوم قرار گرفت، که تقریبا همیشه ساختار سیاسی را تا زمان سقوط رهبران آن، تکان می دهد
[ترجمه گوگل]اقتصادهای باستان به طور معمول توسط تورم بالا خراب شده است، که تقریبا همیشه ساختار سیاسی را تکان می دهد تا رهبرانش از بین بروند

10. The natural habitats of Britain's wildlife have been ravaged by urban sprawl and pollution.
[ترجمه ترگمان]زیستگاه های طبیعی حیات وحش بریتانیا از طریق گسترش شهر و آلودگی، ویران شده است
[ترجمه گوگل]زیستگاه های طبیعی حیات وحش بریتانیا در اثر انفجار و آلودگی شهری از بین رفته است

11. Early colonists ravaged native populations with syphilis and typhoid.
[ترجمه ترگمان]مهاجران اولیه، جمعیت های بومی را مبتلا به سیفیلیس و تیفویید را از بین بردند
[ترجمه گوگل]استعمارگران زودگذر جمعیت بومی با سیفیلیس و تیفو را ویران می کنند

12. In the ensuing years the county was ravaged by plagues of grasshoppers.
[ترجمه ترگمان]در سال های پس از آن، این شهرستان به واسطه plagues ملخ ها ویران شد
[ترجمه گوگل]در سال های پس از آن، شهرستان توسط آلودگی های ملخ ها ویران شد

13. In this country that has been ravaged by civil war even more than by drought, security is shaky.
[ترجمه ترگمان]در این کشور که از جنگ داخلی حتی بیش از خشکسالی ویران شده است، امنیت متزلزل است
[ترجمه گوگل]در این کشور که توسط جنگ داخلی ویران شده است حتی بیش از خشکسالی، امنیت لرزه دارد

14. Inside appeared a dark labyrinth of ravaged shelves behind plate glass still festooned with the posters advertising special Christmas bargains.
[ترجمه ترگمان]داخل قفسه های پر از پر از قفسه های غارت شده در پشت شیشه هنوز تزیین شده بود و آگهی حراج ویژه کریسمس را تبلیغ می کردند
[ترجمه گوگل]در داخل ظاهر یک تیرچه تاریک از قفسه های خراب شده پشت شیشه ای باقی مانده بود که با پوستر تبلیغاتی کالاهای ویژه کریسمس جشن گرفته می شد

پیشنهاد کاربران

مخروبه، ویرانه

تعریف دیکشنری برای Ravage :
verb
[ obj] formal : to damage or harm ( something ) very badly
◀️The enemy ravaged [=plundered] the village

— often used as ( be ) ravaged
◀️The village was ravaged [=devastated] by the plague
◀️The forest was ravaged by fire
◀️the ravaged people/city/land

ویرانه - مخروبه - داغون - بلازده - خراب شده


کلمات دیگر: