کلمه جو
صفحه اصلی

meaningfully

انگلیسی به فارسی

به طور معناداری


انگلیسی به انگلیسی

• significantly, in a manner that is full of meaning; in an expressive way

جملات نمونه

1. He glanced meaningfully at the other policeman, then he went up the stairs.
[ترجمه ترگمان]نگاهی معنی دار به مرد دیگر انداخت، سپس از پله ها بالا رفت
[ترجمه گوگل]او به طور معنی داری به پلیس دیگر نگاه کرد، سپس او به سمت پله رفت

2. Someone who lives for meaningfully for 30 years has lived a a much longer life than one who drifted through life for 60 years. RVM
[ترجمه ترگمان]کسی که به مدت ۳۰ سال زندگی معناداری داشته باشد، زندگی طولانی تری نسبت به فردی دارد که ۶۰ سال است زندگی می کند rvm
[ترجمه گوگل]کسی که به طور معناداری برای 30 سال زندگی می کند، یک زندگی بسیار طولانی تر از زندگی شخصی اش را طی 60 سال از دست داده است RVM

3. Also prohibited is any refusal to engage meaningfully with the opponent.
[ترجمه ترگمان]همچنین هرگونه امتناع از مشارکت معنادار با حریف ممنوع است
[ترجمه گوگل]همچنین ممنوعیت هر گونه امتناع از مشارکت معنوی با حریف ممنوع است

4. It is widely agreed that interests can only meaningfully be attributed to beings which are, or have been, conscious.
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده ای مورد توافق قرار می گیرد که منافع تنها می تواند به طور معنی دار نسبت به موجوداتی که وجود دارند و یا به طور آگاهانه نسبت داده شوند، نسبت داده شود
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای توافق شده است که منافع تنها می تواند به معنای واقعی به موجوداتی که آگاه و یا آگاه بوده اند، نسبت داده شود

5. In order to participate meaningfully within the community members of this group must actively engage in the issues that confront them.
[ترجمه ترگمان]به منظور مشارکت معنادار اعضای جامعه این گروه، باید فعالانه در مسایلی که با آن ها روبرو می شوند، شرکت کنند
[ترجمه گوگل]به منظور مشارکت معنادار در جامعه، اعضای این گروه باید به طور فعال در موضوعاتی که با آنها روبرو هستند، مشارکت داشته باشند

6. The application should be able to process meaningfully any stream of bytes you send it that it does not reject as de jure invalid.
[ترجمه ترگمان]این برنامه باید بتواند به طور معنادار هر جریان از بایت را پردازش کند که آن را به عنوان حق قانونی رد نمی کند
[ترجمه گوگل]این برنامه باید بتواند به طور معنی داری هر جریان از بایت هایی که شما آن را ارسال می کنید، پردازش کند که به عنوان de jure نامعتبر است

7. McGinnity nodded meaningfully at George Gobbin.
[ترجمه ترگمان]McGinnity با نگاهی معنی دار به جورج Gobbin سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]مک گینتی در جورج گوببین به طور معناداری

8. Pizzicato strings meaningfully point several more times to the opening theme, the significance of which has now been revealed.
[ترجمه ترگمان]رشته های متقاطع به طور معنی دار چندین بار به موضوع آغازین اشاره دارند، که اهمیت آن اکنون آشکار شده است
[ترجمه گوگل]رشته های Pizzicato به طور معناداری چندین بار به موضوع باز کردن اشاره می کند، اهمیت آن در حال حاضر مشخص شده است

9. The resulting network of meaningfully related words and concepts can be navigated with the browser.
[ترجمه ترگمان]شبکه حاصل از کلمات و مفاهیم معنادار مرتبط را می توان با مرورگر نشان داد
[ترجمه گوگل]شبکه نتیجه ای از کلمات و مفاهیم مرتبط با معنی را می توان با مرورگر مرور کرد

10. AXJ's growth will likely slow meaningfully, possibly even undershoot our own forecasts.
[ترجمه ترگمان]رشد AXJ احتمالا به طور معنادار و احتمالا حتی undershoot پیش بینی های خودمان کند خواهد بود
[ترجمه گوگل]رشد AXJ، به احتمال زیاد، به طور معنی داری کاهش خواهد یافت، شاید حتی پیش بینی های خودمان را پایین بیاورد

11. He said and paused, letting his words sink meaningfully into my mind.
[ترجمه ترگمان]او گفت و مکث کرد و کلمات را در ذهنم فرو برد
[ترجمه گوگل]او گفت و متوقف شد، اجازه دادن به کلمات خود را به معنای ذهنی به ذهن من غرق شد

12. The priceless days must be spent meaningfully, joyfully.
[ترجمه ترگمان]روزه ای بسیار گران بها باید با شادی و سرور به خرج داده شود
[ترجمه گوگل]روزهای بی ارزش باید به طور معناداری، خوشبختانه صرف شوند

13. Progressive disclosure also allows topics to be meaningfully browsed in a variety of viewing contexts, whether full-screen browsers, integrated help panes, infopops, or PDA screens.
[ترجمه ترگمان]افشا تصاعدی هم چنین اجازه می دهد که موضوعات به طور معنادار در انواع مختلف مشاهده، چه مرورگرهای کامل - صفحه، help، infopops، یا PDA PDA شکل گیرند
[ترجمه گوگل]افشای پیشرفته همچنین به موضوعات قابل توجهی در زمینه های مختلف مشاهده می پردازد، مانند مرورگرهای تمام صفحه، پوسته های یکپارچه، Infopops یا صفحه نمایش PDA

14. Living meaningfully is actually a combination of several things.
[ترجمه ترگمان]زندگی معنی دار در واقع ترکیبی از چند چیز است
[ترجمه گوگل]زندگی به طور معناداری در واقع ترکیبی از چندین چیز است

پیشنهاد کاربران

به طرز قابل فهمی

Useful ( مفید )

از همه مهمتر، مهمتر از همه

بطور معنی داری

به صورتی هدفمند، به شکلی سودمند

به طرز معناداری

مفهومی


کلمات دیگر: