1. The demand for more information has remained largely unmet.
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای اطلاعات بیشتر تا حد زیادی برآورده نشده است
[ترجمه گوگل]تقاضا برای اطلاعات بیشتر باقی مانده است
2. Expectations that go unmet often fester and lead to frustration.
[ترجمه ترگمان]انتظارات که برآورده نمی شوند، اغلب چرکین می شوند و منجر به سرخوردگی می شوند
[ترجمه گوگل]انتظارات ناخوشایند اغلب غرق می شود و منجر به سرخوردگی می شود
3. The vendor-minded employee must develop an eye for unmet needs.
[ترجمه ترگمان]کارمند دارای ذهن فروشنده باید مراقب نیازهای برآوردهنشده باشد
[ترجمه گوگل]کارمند فروش دهنده باید چشم را برای نیازهای ناخوشایند ایجاد کند
4. Local authorities are legally obliged to record unmet needs and disclose details of these.
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی از نظر قانونی موظف به ثبت نیازهای برآوردهنشده و افشای جزئیات این ها هستند
[ترجمه گوگل]مقامات محلی از لحاظ قانونی موظف به ثبت نیازهای ناموفق و افشای جزئیات این موارد هستند
5. Change creates unmet needs by introducing new technological or economic possibilities waiting to be capitalized on.
[ترجمه ترگمان]تغییر نیازهای برآوردهنشده را با معرفی امکانات تکنولوژیکی یا اقتصادی جدید در انتظار سرمایه گذاری ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]تغییر ایجاد نیازهای ناخوشایند با معرفی فرصت های تکنولوژیک و اقتصادی جدید در انتظار سرمایه گذاری است
6. This need routinely goes unmet.
[ترجمه ترگمان]این نیاز به طور معمول برآورده نشده است
[ترجمه گوگل]این نیاز به طور منظم بیرون می آید
7. So where are the unmet needs in and around your own organization?
[ترجمه ترگمان]پس نیازهای برآورده نشده درون و اطراف سازمان خودتان کجا هستند؟
[ترجمه گوگل]پس کجا نیازهای ناخوشایند در سازمان خود و در اطراف آن وجود دارد؟
8. Fixares says an unmet publishing schedule led to the omission of some information.
[ترجمه ترگمان]Fixares می گوید که یک برنامه چاپ که برآورده نشده است منجر به حذف برخی اطلاعات شده است
[ترجمه گوگل]Fixars می گوید یک برنامه چاپ نا محدود ناشی از حذف برخی از اطلاعات است
9. Change creates unmet needs by creating new interfaces.
[ترجمه ترگمان]تغییر نیازهای برآوردهنشده را با ایجاد رابط های جدید ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]تغییر ایجاد نیازهای ناخوشایند با ایجاد رابط های جدید
10. Their study also highlights unmet needs similar to those mentioned in other reports.
[ترجمه ترگمان]مطالعه آن ها نیازهای برآورده نشده مشابه آن هایی که در گزارش ها دیگر ذکر شده اند را برجسته می کند
[ترجمه گوگل]مطالعات آنها همچنین نیازهای ناخوشایند مشابه آنچه در گزارش های دیگر ذکر شده است را نشان می دهد
11. a report on the unmet needs of elderly people.
[ترجمه ترگمان]گزارشی درباره نیازهای برآورده نشده افراد مسن
[ترجمه گوگل]یک گزارش در مورد نیازهای ناموفق سالمندان
12. Unmet need in pulmonary arterial hypertension management . 1
[ترجمه ترگمان]Unmet به مدیریت فشار خون شریانی ریوی نیاز دارند ۱
[ترجمه گوگل]نیاز به درمان در فشار خون بالا در شریان ریوی وجود دارد 1
13. The dependency requirements of these packages will be unmet after the install is complete.
[ترجمه ترگمان]الزامات وابستگی این بسته ها پس از تکمیل نصب اجرا می شوند
[ترجمه گوگل]الزامات وابستگی این بسته ها پس از نصب کامل به پایان نخواهد رسید
14. Gardening? whether backyard or balcony? fills a heretofore unmet need.
[ترجمه ترگمان]باغبانی؟ آیا حیاط پشتی یا بالکن؟ یک نیاز unmet را پر می کند
[ترجمه گوگل]باغبانی؟ چه حیاط یا بالکن؟ یک نیاز پیش از موعد را پر می کند
15. They tend to gather on the edges where unmet needs intersect with unexploited capabilities.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل دارند روی لبه ها جمع شوند که نیازهای برآورده نشده با قابلیت های بهره برداری نشده برخورد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تمایل دارند در حاشیه هایی که نیازهای ناخوشایند آنها با قابلیت های غیرقابل استفاده با هم جمع می شوند جمع شوند