1. They were held in confinement for three weeks.
[ترجمه ترگمان]آن ها به مدت سه هفته در زندان بودند
[ترجمه گوگل]آنها سه هفته در زندان نگهداری شدند
2. Last night he was being held in solitary confinement in Douglas jail.
[ترجمه ترگمان]دیشب توی زندان \"داگلاس\" زندانی بوده
[ترجمه گوگل]شب گذشته او در سلول انفرادی در زندان داگلاس برگزار شد
3. The animals are kept in close confinement.
[ترجمه ترگمان]حیوانات در حبس خانگی نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]حیوانات در محدوده نزدیک نگهداری می شوند
4. He spent eleven years in solitary confinement.
[ترجمه ترگمان]یازده سال در زندان انفرادی بود
[ترجمه گوگل]او 11 سال را در سلول انفرادی گذراند
5. The arch - criminal was kept solitary confinement.
[ترجمه ترگمان] اون مجرم طاق دار بوده
[ترجمه گوگل]قاتل - جنایی در سلول انفرادی نگه داشته شد
6. After a year spent in solitary confinement, he publicly recanted .
[ترجمه ترگمان]بعد از گذراندن یک سال در سلول انفرادی، او به طور عمومی توبه کرد
[ترجمه گوگل]پس از گذشت یک سال در زندان انفرادی، او به طور عمومی از بین رفت
7. He has been put in solitary confinement for attacking another prisoner.
[ترجمه ترگمان]او برای حمله به یک زندانی دیگر زندانی شده است
[ترجمه گوگل]او در زندان انفرادی برای حمله به یکی دیگر از زندانیان قرار داده شده است
8. He visited prisoners at their place of confinement.
[ترجمه ترگمان]او زندانیان را در محل حبس خود ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]او در زندان به زندان افتاد
9. She had been held in solitary confinement for four months.
[ترجمه ترگمان]چهار ماه بود که در زندان انفرادی محبوس شده بود
[ترجمه گوگل]او چهار ماه در سلول انفرادی نگه داشته شده بود
10. When I was in solitary confinement I was in a state of hatred.
[ترجمه ترگمان]وقتی من در زندان انفرادی بودم، در یک حالت نفرت و نفرت بودم
[ترجمه گوگل]هنگامی که من در سلول انفرادی بودم، من در حالت تنفر بودم
11. The increase of confinement time with radius follows approximately a diffusion law-confinement time proportional to the square of the radius.
[ترجمه ترگمان]افزایش زمان حبس با شعاع به دنبال تقریبا انتشار قانون انتشار متناسب با مربع شعاع است
[ترجمه گوگل]افزایش زمان محکومیت با شعاع، تقریبا یک زمان محرمانگی انتشار است که متناسب با مربع شعاع است
12. Towards the end of her confinement she climbed up into the den and refused to leave.
[ترجمه ترگمان]در اواخر زایمان بالا رفت و از اتاق بیرون رفت و از رفتن امتناع ورزید
[ترجمه گوگل]در انتهای محکومیت او به طرف جلو رفت و حاضر به ترک آن نشد
13. Her personal experience with invalidism and long confinement in a sanatorium gave her an empathy for her patients not common among physicians.
[ترجمه ترگمان]تجربه شخصی او با invalidism و زایمان طولانی در آسایشگاه برای او همدلی با بیماران نبود که در میان پزشکان شایع بود
[ترجمه گوگل]تجربه شخصی اش با معلولیت و محکومیت طولانی در یک آسایشگاه، موجب همدلی برای بیماران شد که در بین پزشکان رایج نیست
14. Sien was admitted for her confinement while he was still in hospital himself.
[ترجمه ترگمان]Sien در حالی که هنوز در بیمارستان بستری بود، بستری شد
[ترجمه گوگل]سینا در زندان او بستری شد، در حالی که هنوز در بیمارستان بود