کلمه جو
صفحه اصلی

relearn

انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
• : تعریف: combined form of learn.

• learn again, reacquire knowledge through study

جملات نمونه

1. I've had to relearn the game from square one.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم دوباره بازی رو دوباره یاد بگیرم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم بازی را از میدان مربع باز کنم

2. In life, we have to learn, unlearn, and relearn if we are to improve ourselves and better our lives. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]در زندگی، ما باید یاد بگیریم، از یاد ببرید، و دوباره زندگی مان را بهبود بخشیم دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]در زندگی، اگر ما خودمان را بهبود بخشیم و زندگی خود را بهبود ببخشیم، باید یاد بگیریم، بیاموزیم و یاد بگیریم دکتر T P Chia

3. Traders need to relearn the art of commodities investing.
[ترجمه ترگمان]تجار نیاز به یادگیری مجدد هنر سرمایه گذاری کالا دارند
[ترجمه گوگل]معامله گران باید هنر کالاهای سرمایه گذاری را بازخوانی کنند

4. What's great is that we can relearn, recondition, and see other possibilities.
[ترجمه ترگمان]چیزی که عالی است این است که ما می توانیم relearn، recondition، و دیگر احتمالات را مشاهده کنیم
[ترجمه گوگل]چه عالی است که ما می توانیم بازخوانی کنیم، بازسازی کنیم و سایر امکانات را ببینیم

5. If ever there were a time to relearn commonsensical standards of behavior and weed out the Fabs before the government comes calling, this is it.
[ترجمه ترگمان]اگر زمانی برای یادگیری مجدد استانداردهای رفتار و علف های هرز پیش از تماس دولت وجود داشته باشد، این کار است
[ترجمه گوگل]اگر تا به حال یک زمان برای به روز کردن استانداردهای رفتار عرفانی وجود داشته باشد و قبل از اینکه دولت بخواهد از فابین استفاده کند، این است

6. With Weight Watchers, you will completely relearn everything about eating and about your lifestyle choices.
[ترجمه ترگمان]با مراقبان وزن، شما کاملا همه چیز را در مورد خوردن و در مورد انتخاب های سبک زندگی شما تقویت خواهید کرد
[ترجمه گوگل]با تماشاچیان وزن، شما همه چیز را در مورد خوردن و انتخاب انتخاب شیوه زندگی خود به طور کامل خواهید آموخت

7. We just need to relearn how to recognize it in its wild state.
[ترجمه ترگمان]ما فقط باید یادگیری کنیم که چگونه آن را در حالت حیات وحش به رسمیت بشناسیم
[ترجمه گوگل]ما فقط باید یاد بگیریم چگونه آن را در حالت وحشی خود تشخیص دهیم

8. Happiness was an emotion that he had to relearn.
[ترجمه ترگمان]شادی هیجانی بود که او مجبور بود دوباره آن را بیاموزد
[ترجمه گوگل]شادی احساساتی بود که او مجبور بود آزاد کند

9. Having the better ability of relearn and being able to master the jumped-up course or subjects.
[ترجمه ترگمان]داشتن توانایی یادگیری مجدد یادگیری مجدد و توانایی یادگیری در مسیر یا موضوعات جدید
[ترجمه گوگل]داشتن توانایی بهتر بازخورد و توانایی استاد شدن در دوره ی پرشده یا موضوعات

10. Happiness was an emotion that Reynolds was having to relearn.
[ترجمه ترگمان]خوشبختی احساسی بود که رنلدز برای یادگیری مجدد آن به کار می برد
[ترجمه گوگل]خوشبختی احساساتی بود که رینولدز مجبور بود آزاد شود

11. Crossing roads is always frightening at first, and the patient may have to relearn how to use pelican and zebra crossings.
[ترجمه ترگمان]عبور از جاده ها همیشه در ابتدا ترسناک است و بیمار باید بیاموزد چگونه از مرغ سقا و عابر پیاده استفاده کند
[ترجمه گوگل]عبور از جاده ها همیشه در ابتدا ترسناک است، و بیمار ممکن است مجبور به یادگیری نحوه استفاده از گذرگاه های پیلین و گورباچف ​​شود

12. Ancient camp sites are still used by people eager to relearn old ways.
[ترجمه ترگمان]هنوز افرادی که مشتاق یادگیری روش های قدیمی هستند از سایت های باستانی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]سایت های اردوگاه باستان هنوز توسط افراد مشتاق به یادگیری راه های قدیمی استفاده می شود

13. Industry today needs workers who can think on their feet and relearn their jobs constantly.
[ترجمه ترگمان]امروزه صنعت به کارگرانی نیاز دارد که بتوانند به پاهای خود فکر کنند و دوباره شغل خود را بهبود بخشند
[ترجمه گوگل]صنعت امروز نیازمند کارگران است که می توانند روی پای خود فکر کنند و مشاغل خود را به طور مداوم باز کنند

14. For example, many IDEs meld with your favorite editor, so you need not relearn gobs of keyboard accelerators.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، بسیاری از ides با ویرایشگر مورد علاقه شما ترکیب می شوند، بنابراین لازم نیست دوباره gobs of صفحه کلید را بازیابی کنید
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بسیاری از IDE ها با ویرایشگر مورد علاقه شما ملاقات می کنند، بنابراین نیازی به باز کردن ابزارهای شتاب دهنده صفحه کلید نیستید

پیشنهاد کاربران

بازآموزی


کلمات دیگر: