• have other things to do; have other concerns
have other fish to fry
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Owen had other fish to fry and for the next two days he was busy on other things.
[ترجمه ترگمان]اوون ماهی دیگری داشت که کباب می شد و دو روز دیگر مشغول کاره ای دیگر بود
[ترجمه گوگل]اوون ماهی دیگری برای سرخ کردن داشت و برای دو روز آینده مشغول کارهای دیگر بود
[ترجمه گوگل]اوون ماهی دیگری برای سرخ کردن داشت و برای دو روز آینده مشغول کارهای دیگر بود
2. And Landless had just told him on the telephone that he had other fish to fry.
[ترجمه ترگمان]و landless به او گفته بود که او ماهی های دیگر را هم برای کباب کردن دارد
[ترجمه گوگل]و Landless فقط به او تلفن گفت که او ماهی های دیگر را به سرخ کردن
[ترجمه گوگل]و Landless فقط به او تلفن گفت که او ماهی های دیگر را به سرخ کردن
3. I'm not going with you, I have other fish to fry.
[ترجمه ترگمان]من با تو نمیام من یه ماهی دیگه هم دارم که باید کباب کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم با تو باشم، ماهی دیگری برای سرخ کردن دارم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم با تو باشم، ماهی دیگری برای سرخ کردن دارم
4. If you'll excuse me, I have other fish to fry.
[ترجمه ترگمان]اگه منو ببخشی، من یه ماهی دیگه هم دارم که باید کباب کنم
[ترجمه گوگل]اگر به من احترام می گذارید، ماهی های دیگری برای سرخ کردن دارم
[ترجمه گوگل]اگر به من احترام می گذارید، ماهی های دیگری برای سرخ کردن دارم
5. I'm sorry I can't help you. I have other fish to fry.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که نمی توانم به تو کمک کنم من یه ماهی دیگه هم دارم که باید کباب کنم
[ترجمه گوگل]من متاسفم که نمی توانم به شما کمک کنم من ماهی دیگری برای سرخ کردن دارم
[ترجمه گوگل]من متاسفم که نمی توانم به شما کمک کنم من ماهی دیگری برای سرخ کردن دارم
6. Sorry, I can't go with you. I have other fish to fry.
[ترجمه ترگمان]متاسفم، من نمی تونم باه ات بیام من یه ماهی دیگه هم دارم که باید کباب کنم
[ترجمه گوگل]متاسفم، من نمی توانم با شما بمانم من ماهی دیگری برای سرخ کردن دارم
[ترجمه گوگل]متاسفم، من نمی توانم با شما بمانم من ماهی دیگری برای سرخ کردن دارم
7. I haven't time to play with the children; I have other fish to fry.
[ترجمه Maha] من وقت ندارم با بچه ها بازی کنم، کار های مهم تری دارم
[ترجمه مائده] کارهای دیگه ای دارم که باید انجام بدم
[ترجمه ترگمان]من وقت ندارم با بچه ها بازی کنم؛ ماهی دیگری هم برای سوزاندن دارم[ترجمه گوگل]من وقت ندارم با بچه ها بازی کنم من ماهی دیگری برای سرخ کردن دارم
پیشنهاد کاربران
اولویت های دیگری داشتن
کلمات دیگر: