کلمه جو
صفحه اصلی

chock up

انگلیسی به انگلیسی

• give up; bring forth

جملات نمونه

1. The driver chocked up the back wheels so that the car could not run down the slope.
[ترجمه ترگمان]راننده چرخ های عقب را نگه داشت تا اتومبیل نتواند از شیب پایین بیاید
[ترجمه گوگل]راننده چرخ های عقب را به طوری که ماشین نمی تواند پایین شیب اجرا شود

2. The channel had chocked up with sand so that boats couldn't use it.
[ترجمه ترگمان]کانال با شن از هم جدا شده بود و قایق ها نمی توانستند از آن استفاده کنند
[ترجمه گوگل]کانال با شن و ماسه چکه کرد، به طوری که قایق ها نمی توانستند از آن استفاده کنند

3. Their classroom is chocked up with desks and chairs.
[ترجمه ترگمان]کلاس آن ها با میز و صندلی نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]کلاس آنها با میز و صندلی است

4. The town centre was chocked up with traffic.
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر با ترافیک بالا کشیده شد
[ترجمه گوگل]مرکز شهر با ترافیک فریب خورده بود

5. The cupboard is chocked up with his books and papers.
[ترجمه ترگمان]قفسه کتاب ها با کتاب ها و روزنامه ها نوشته شده است
[ترجمه گوگل]کابینت با کتاب ها و مقالاتش فشرده شده است

6. I want you to go to hospital for a general chock up.
[ترجمه ترگمان] من می خوام که تو به بیمارستان بری
[ترجمه گوگل]من می خواهم شما به طور کلی برای رفتن به بیمارستان بروید

پیشنهاد کاربران

بند آمدن زبان به واسطه ی ترس یا احساسات

بغض کردن

بیش از ظرفیت پر شدن و فشرده شدن


کلمات دیگر: