کلمه جو
صفحه اصلی

appreciable


معنی : قابل تحسین، محسوس، قابل ارزیابی
معانی دیگر : سنجش پذیر، ارزیابی پذیر، قابل اندازه گیری، قابل ملاحظه

انگلیسی به فارسی

قابل تحسین، قابل ارزیابی، محسوس


قابل توجه است، محسوس، قابل تحسین، قابل ارزیابی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: appreciably (adv.)
• : تعریف: capable of being perceived, measured, or estimated.
مترادف: discernible, distinguishable, measurable, perceivable, perceptible
متضاد: imponderable, inappreciable
مشابه: apparent, detectable, knowable, substantial, visible

- There was an appreciable change in the temperature overnight.
[ترجمه ترگمان] یک شبه تغییر محسوسی در دما وجود داشت
[ترجمه گوگل] یک تغییر قابل ملاحظه در دمای یک شب رخ داد
- There was no appreciable difference in his behavior.
[ترجمه ترگمان] هیچ تفاوتی در رفتار او وجود نداشت
[ترجمه گوگل] در رفتار او اختلاف معناداری وجود نداشت

• substantial; capable of being seen or measured, discernible
an appreciable amount or effect is large enough to be important or clearly noticed.

مترادف و متضاد

قابل تحسین (صفت)
admirable, appreciable

محسوس (صفت)
appreciable, sensible, phenomenal, tangible, perceptible

قابل ارزیابی (صفت)
appreciable

easily noticed; considerable


Synonyms: apparent, ascertainable, clear-cut, definite, detectable, discernible, distinguishable, estimable, evident, goodly, good-sized, healthy, large, manifest, marked, material, measurable, noticeable, observable, obvious, perceivable, perceptible, plain, pronounced, recognizable, sensible, significant, sizable, substantial, tangible, visible


Antonyms: imperceptible, inconsiderable, negligible, unappreciable, unnoticed


جملات نمونه

1. an appreciable difference
فرق قابل ملاحظه

2. I can find no appreciable differences in the witnesses'descriptions of the accident, they seem the same.
[ترجمه ترگمان]من هیچ تفاوت قابل توجهی در توصیف شاهدان این حادثه نمی بینم، به نظر می رسد که آن ها هم چنین هستند
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تفاوت های قابل توجهی در توصیف های شاهدان تصادف پیدا کنم، آنها به نظر می رسد یکسان هستند

3. The increase in salary will be appreciable.
[ترجمه foad bahmani] افزایش حقوق، قابل توجه خواهد بود.
[ترجمه ترگمان]افزایش در حقوق اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه گوگل]افزایش حقوق و دستمزد قابل توجه خواهد بود

4. There's no appreciable change in the patient's condition.
[ترجمه ترگمان]هیچ تغییری در وضعیت بیمار وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ تغییر قابل توجهی در وضعیت بیمار وجود ندارد

5. There has been an appreciable drop in the number of unemployed since the new government came to power.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که دولت جدید به قدرت رسید، افت قابل توجهی در تعداد بیکاران داشته است
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه دولت جدید به قدرت رسید، تعداد بیکاران قابل ملاحظه ای کاهش یافته است

6. We bought an appreciable piece of property.
[ترجمه ترگمان]ما یک تکه appreciable خریده بودیم
[ترجمه گوگل]ما یک قطعه قابل توجه از ملک خریداری کردیم

7. The new regulations will not make an appreciable difference to most people.
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید برای اکثر مردم تفاوت چندانی نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]مقررات جدید تفاوت بسیاری را برای اکثر مردم ایجاد نخواهد کرد

8. An appreciable proportion of these cases was associated with high morbidity and mortality.
[ترجمه ترگمان]نسبت قابل توجهی از این موارد با عوارض و میزان مرگ و میر بالایی همراه بود
[ترجمه گوگل]نسبت قابل توجهی از این موارد با عوارض و مرگ و میر بالا همراه بود

9. Military leaders have seen no appreciable change in the situation.
[ترجمه ترگمان]رهبران نظامی شاهد تغییر محسوسی در این وضعیت نبوده اند
[ترجمه گوگل]رهبران نظامی هیچ تغییر قابل ملاحظه ای در وضعیت دیده اند

10. Likewise no appreciable changes in waist-hip ratio occur with small fluctuations in weight.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب هیچ تغییر محسوسی در نسبت کمر - باسن با نوسانات کوچک در وزن رخ نمی دهد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، تغییرات قابل ملاحظه ای در نسبت دور کمر و جیغ با نوسانات کوچک وزن رخ نمی دهد

11. You do not want to run the appreciable risk of making a bad mistake before your new career has really started.
[ترجمه ترگمان]شما نمی خواهید قبل از اینکه شغل جدید شما واقعا شروع شود، ریسک زیادی داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید خطر ابتلا به اشتباه بدی را قبل از شروع زندگی حرفه ای جدید خود اجرا کنید

12. This is because the gravitational forces are appreciable over much larger distances than the non-gravitational forces.
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که نیروهای گرانشی نسبت به نیروهای جاذبه ای دارای فاصله های بسیار بیشتری هستند
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که نیروهای گرانشی نسبت به نیروهای غیر گرانشی قابل توجه هستند

13. Producing appreciable quantities demands somewhat laborious and delicate manipulations of yeast.
[ترجمه ترگمان]مقادیر قابل ملاحظه تولید شده نیازمند دستکاری و کنترل دقیق مخمر است
[ترجمه گوگل]تولید مقادیر قابل توجهی باعث می شود تا مخلوطی از مخمر به کار گرفته شود

14. In the angle. head centrifuge, no appreciable intermixing occurs. 2
[ترجمه ترگمان]در زاویه با استفاده از سانتریفیوژ، هیچ intermixing رخ نمی دهد ۲
[ترجمه گوگل]در زاویه سانتریفیوژ سر، هیچ اختلافی قابل توجهی رخ نمی دهد 2

an appreciable difference

فرق قابل‌ملاحظه


پیشنهاد کاربران

محسوس

حائز اهمیت

قابل توجه، قابل ملاحظه یا چشمگیر


کلمات دیگر: