(انگلیس) آشغال دان، سطل زباله، سطل آشغال، سطل خاکروبه، اشغال دانی، زباله دانی، خاکروبه دان، خاکدان
dustbin
(انگلیس) آشغال دان، سطل زباله، سطل آشغال، سطل خاکروبه، اشغال دانی، زباله دانی، خاکروبه دان، خاکدان
انگلیسی به فارسی
سطل خاکروبه، آشغالدانی، زبالهدانی
گرد و غبار، زباله دانی، سطل خاکروبه، اشغال دانی
انگلیسی به انگلیسی
• ashtray; (british) garbage can, rubbish bin; (british slang) person who will eat anything at anytime
a dustbin is a large container that you put rubbish in. it is usually kept outside.
trash can, garbage can, rubbish pail (british)
a dustbin is a large container that you put rubbish in. it is usually kept outside.
trash can, garbage can, rubbish pail (british)
جملات نمونه
1. These old shoes can go in the dustbin now.
[ترجمه ترگمان]حالا این کفش های کهنه می توانند توی سطل آشغال بروند
[ترجمه گوگل]این کفش های قدیمی می توانند در حال حاضر در گرد و غبار قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]این کفش های قدیمی می توانند در حال حاضر در گرد و غبار قرار بگیرند
2. She chucked the mouldy potatoes in the dustbin.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی کپک زده را در سطل زباله انداخت
[ترجمه گوگل]او سیب زمینی سرخ شده را در زباله جمع کرد
[ترجمه گوگل]او سیب زمینی سرخ شده را در زباله جمع کرد
3. She chucked the moldy potatoes in the dustbin.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی کپک زده را توی سطل آشغال ریخت
[ترجمه گوگل]او سیب زمینی سرخ شده را در زباله جمع کرد
[ترجمه گوگل]او سیب زمینی سرخ شده را در زباله جمع کرد
4. She tipped the rubbish into a dustbin.
[ترجمه ترگمان]سطل را به سطل آشغال ریخت
[ترجمه گوگل]او زباله را به یک زباله جمع کرد
[ترجمه گوگل]او زباله را به یک زباله جمع کرد
5. There is an awful whiff coming from the dustbin.
[ترجمه ترگمان]بوی بدی از سطل آشغال ساطع می شود
[ترجمه گوگل]یک ضرب و جرح وحشتناک از گرد و غبار وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک ضرب و جرح وحشتناک از گرد و غبار وجود دارد
6. The bomb went off in a concrete dustbin at the peak of the morning rush hour.
[ترجمه ترگمان]بمب در سطل آشغال در اوج ساعات صبحگاهی منفجر شد
[ترجمه گوگل]بمب در یک مخزن بتونی در اوج صبح روز عجله رفت
[ترجمه گوگل]بمب در یک مخزن بتونی در اوج صبح روز عجله رفت
7. I kicked a dustbin very hard and broke my toe.
[ترجمه ترگمان]سطل آشغال را خیلی محکم گرفتم و انگشت پایم را شکستم
[ترجمه گوگل]من گرد و غبار را خیلی سخت لگد زدم و انگشتانم را شکستم
[ترجمه گوگل]من گرد و غبار را خیلی سخت لگد زدم و انگشتانم را شکستم
8. The dustbin men forgot to empty our bin this morning.
[ترجمه M.y] زباله جمع کن ها فراموش کردن امروز سطل مارا خالی کنند
[ترجمه ترگمان]سطل زباله، فراموش کرده بودند که امروز صبح bin را خالی کنند[ترجمه گوگل]مردان گرد و غبار فراموش کردند که امروز صبح بخوریم
9. The report was consigned to the dustbin.
[ترجمه ترگمان]این گزارش به سطل آشغال سپرده شده بود
[ترجمه گوگل]این گزارش به گرد و غبار فرستاده شد
[ترجمه گوگل]این گزارش به گرد و غبار فرستاده شد
10. The dustbin is the only place for most of these clothes.
[ترجمه ترگمان]سطل زباله تنها جایی است که بیشتر این لباس ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]گرد و غبار تنها محل برای بسیاری از این لباس است
[ترجمه گوگل]گرد و غبار تنها محل برای بسیاری از این لباس است
11. The pollution in this country makes it the dustbin of Europe.
[ترجمه ترگمان]آلودگی در این کشور به زباله دان اروپا تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]آلودگی در این کشور سبب گرد و غبار اروپا می شود
[ترجمه گوگل]آلودگی در این کشور سبب گرد و غبار اروپا می شود
12. Not all waste has to go into the dustbin.
[ترجمه ترگمان]همه اتلاف وقت لازم است که به سطل آشغال بروند
[ترجمه گوگل]همه زباله ها نباید به گرد و غبار بروند
[ترجمه گوگل]همه زباله ها نباید به گرد و غبار بروند
13. And all those nice dustbin men would be out of a job.
[ترجمه ترگمان]و همه آن مردان dustbin عالی از کار بی کار می شدند
[ترجمه گوگل]و همه این مردان گردباد خوب از کار بیرون می آیند
[ترجمه گوگل]و همه این مردان گردباد خوب از کار بیرون می آیند
14. Melissa heard the sounds of a dustbin lid being replaced and the running of a tap as Eleanor washed her hands.
[ترجمه ترگمان]در حالی که الی نور دستش را شست، صدای شکستن در سطل آشغال را شنید
[ترجمه گوگل]ملسیا صدای یک مخزن گرد و غبار را که جایگزین شده بود و صدای شیرین شنیده بود شنید، وقتی که Eleanor دستش را شستشو داد
[ترجمه گوگل]ملسیا صدای یک مخزن گرد و غبار را که جایگزین شده بود و صدای شیرین شنیده بود شنید، وقتی که Eleanor دستش را شستشو داد
15. Perhaps a dustbin had tumbled over or another tile been flung from the roof.
[ترجمه ترگمان]شاید یک سطل آشغال از روی بام افتاده بود
[ترجمه گوگل]شاید یک مخزن مخزن از یک سقف کاشته شده یا یک کاشی دیگر فرو ریخت
[ترجمه گوگل]شاید یک مخزن مخزن از یک سقف کاشته شده یا یک کاشی دیگر فرو ریخت
پیشنهاد کاربران
افتضاح بود حال به هم زن
مخالف آشغال
سطل زباله
البته ترجمه word for word آن می شود: سطل خاکروبه
اما کسی اینجوری نه میگه نه می نویسه
اما کسی اینجوری نه میگه نه می نویسه
سطل آشغال
recycle bin
کلمات دیگر: