کلمه جو
صفحه اصلی

detox


مخفف: زهرزدایی کردن (detoxify) و زهرزدایی (detoxification)

انگلیسی به فارسی

پاک‌سازی، سم‌زدایی، زهرزدایی


مخفف: پاک‌سازی کردن، سم‌زدایی کردن، زهرزدایی کردن (detoxify) و زهرزدایی (detoxification)


انگلیسی به انگلیسی

• treatment center or clinic where drug users and abusers try to free themselves from drugs, detox center

جملات نمونه

1. A patient going through acute detox will have an assigned nurse nearby.
[ترجمه ترگمان]یک بیمار که از طریق سم زدایی شدید عبور می کند یک پرستار در همان نزدیکی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]یک بیمار که در معرض سم زدایی حاد قرار می گیرد، یک پرستار اختصاص داده شده در نزدیکی آن را دارد

2. She went on a 48-hour detox, eating nothing but grapes.
[ترجمه ترگمان]اون رفته تو ۴۸ ساعت سم زدایی داره، چیزی غیر از انگور میخوره
[ترجمه گوگل]او یک دتکتور 48 ساعته داشت و چیزی جز انگور نداشت

3. He'd spent 18 months in detox/at a detox centre fighting drug addiction.
[ترجمه ترگمان]او ۱۸ ماه را در سم زدایی \/ در مرکز دفع مسمومیت با اعتیاد به مواد مخدر گذرانده بود
[ترجمه گوگل]او 18 ماه در معرض مواد مخدر / در مرکز مبارزه با مواد مخدر اعتیاد داشت

4. It might be an idea to detox after the indulgences of Christmas.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بعد از آمرزشنامه عید پاک به سم detox
[ترجمه گوگل]ممکن است پس از سقوط کریسمس، یک ایده را به شما تزریق کنیم

5. Give yourself a healthy glow on our detox diet.
[ترجمه ترگمان]رژیم \"سم زدایی\" رو به خودت نشون بده
[ترجمه گوگل]سلیقه سالم خود را در رژیم غذایی سم زدگی خودتان به ما بدهید

6. She spent a month in detox.
[ترجمه ترگمان]اون یه ماه تو سم زدایی کرده
[ترجمه گوگل]او یک ماه در داروهای ضدبارداری گذراند

7. Honey can help to detox the body.
[ترجمه ترگمان]عزیزم می تونه کمک کنه جسد رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]عسل می تواند به جوش خوردن بدن کمک کند

8. Overhaul your body with a cleansing detox.
[ترجمه ترگمان]بدنت رو با یه سم زدایی پاک میکنه
[ترجمه گوگل]بدن خود را با یک سم زدایی پاک کنید

9. But I ain't going into no detox clinic, swigging bloody methadone.
[ترجمه ترگمان]ولی من تو کلینیک ترک اعتیاد نمیرم و \"متادون\" ها رو هم می ریزم
[ترجمه گوگل]اما من به کلینیک سم زدایی نمیروم و متادون خونین را میبینم

10. Neither of us has been through detox even once.
[ترجمه ترگمان]حتی یه بار هم سم زدایی از بین نرفته
[ترجمه گوگل]هیچکدام از ما حتی یک بار از طریق ضد انعقاد نرسیده ایم

11. Next month, an organizer from a local detox center will be speaking.
[ترجمه ترگمان]ماه بعد، یک سازمان دهنده از یک مرکز دفع مسمومیت محلی صحبت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ماه بعد، یک برگزار کننده از یک مرکز سم زدایی محلی صحبت خواهد کرد

12. Dare to detox and downsize your dress!
[ترجمه ترگمان]برای دفع کردن لباست، جرات داشته باشی! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]جسارت به سم زدایی و کاهش لباس خود را!

13. Kwa, root freckle Mask Powder with Poria SPA Detox Tea and white, whitening is very good.
[ترجمه ترگمان]پودر Mask، freckle root با Poria SPA که چای و سفید است، سفید کننده بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]کوا، کرم پودر ماسک ریشه دار با Poria SPA Detox Tea و سفید، سفید کردن بسیار خوب است

14. Cannabis detox should be supervised by trained personnel for safety reasons.
[ترجمه ترگمان]detox زدایی باید توسط پرسنل دوره دیده برای دلایل ایمنی تحت نظارت قرار گیرد
[ترجمه گوگل]به دلایل ایمنی باید توسط کارکنان آموزش دیده تحت نظارت قرار گیرد

a detox diet.

رژیم پاکسازی (سم‌زدایی).


Honey can help to detox the body.

عسل می‌تواند به سم‌زدایی بدن کمک کند.


پیشنهاد کاربران

دوره درمانی خاص برای ترک اعتیاد به الکل یا مواد مخدر

ترک مضرات

ترک اعتیاد به چیزی

سم زدایی

ترک یه چیزی مثل شبکه های اجتماعی


کلمات دیگر: