1. insistent demands
درخواست های مصرانه
2. the insistent pounding of waves
کوبش های پی در پی امواج
3. the insistent rhythm and rhyme of this poem
وزن و قافیه ی جالب توجه این شعر
4. She was most insistent that we shouldn't leave the door unlocked.
[ترجمه ترگمان]خیلی اصرار داشت که در را باز بگذاریم
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که ما نباید درب را باز کنیم
5. The doctor demurred, but Piercey was insistent.
[ترجمه ترگمان]دکتر اندکی درنگ کرد، اما Piercey اصرار داشت
[ترجمه گوگل]دکتر متقاعد شد، اما Piercey اصرار داشت
6. Why are you so insistent that we leave tonight?
[ترجمه محدثه مُلائی] چرا این قدر اصرار دارید که ما امشب برویم؟
[ترجمه ترگمان]چرا اینقدر اصرار داری که امشب بریم؟
[ترجمه گوگل]چرا شما خیلی قوی هستید که امشب را ترک می کنیم؟
7. He is insistent on the advocacy of new scientific methods.
[ترجمه ترگمان]او بر حمایت از روش های جدید علمی پافشاری می کند
[ترجمه گوگل]او بر حمایت از روش های علمی جدید اصرار دارد
8. They were insistent on having a contract for the work.
[ترجمه ترگمان]اونا اصرار داشتن که یه قرارداد برای کار داشته باشن
[ترجمه گوگل]آنها از داشتن یک قرارداد برای کار مستحکم بودند
9. She was insistent about inviting him.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که او را دعوت کند
[ترجمه گوگل]او در مورد دعوت او اصرار داشت
10. The dean's very insistent that they should finish the papers in time.
[ترجمه محدثه مُلائی] دین بسیار تأکید داشت که آنان باید مقالات شان را سر وقت به اتمام برسانند.
[ترجمه ترگمان]رئیس خیلی اصرار داره که کاغذها رو به موقع تموم کنن
[ترجمه گوگل]دین بسیار استوار است که آنها باید مقالات را در زمان به پایان برسانند
11. You mustn't be late; he was most insistent about that.
[ترجمه ترگمان]تو نباید دیر کنی؛ او از این موضوع خیلی اصرار داشت
[ترجمه گوگل]شما نباید دیر شود او در مورد آن اصرار داشت
12. There was an insistent knock on my door.
[ترجمه ترگمان] یه ضربه به در خونه من زده شد
[ترجمه گوگل]یک ضربه محکم در درب من وجود داشت
13. They were insistent on good manners.
[ترجمه ترگمان]آن ها اصرار داشتند که رفتار خوبی داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها در رفتار خوب بودند
14. The teacher is insistent that the school is not to blame for the situation.
[ترجمه ترگمان]معلم اصرار دارد که مدرسه مقصر این وضعیت نیست
[ترجمه گوگل]معلم مدافع است که مدرسه برای این وضعیت سرزنش نمی شود
15. She's a most insistent person; she won't take 'no' for an answer.
[ترجمه محدثه مُلائی] او قوی ترین فرد است؛هرگز نه نمی گوید.
[ترجمه ترگمان]او خیلی اصرار دارد، اما جواب نمی دهد
[ترجمه گوگل]او یک شخص قوی تر است او جواب نمی دهد 'نه'