تنبیه بدنی
corporal punishment
تنبیه بدنی
انگلیسی به فارسی
تنبیه بدنی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: punishment inflicted directly on the body of the offender, such as flogging.
• physical punishment, beatings
corporal punishment is the punishment of people by beating them.
corporal punishment is the punishment of people by beating them.
جملات نمونه
1. It is unlawful for a teacher to inflict corporal punishment on pupils.
[ترجمه ترگمان]برای یک معلم غیرقانونی است که تنبیه بدنی را به دانش آموزان تحمیل کند
[ترجمه گوگل]برای معلمی مجازات ذاتی در دانش آموزان غیرقانونی است
[ترجمه گوگل]برای معلمی مجازات ذاتی در دانش آموزان غیرقانونی است
2. What is your stance on corporal punishment?
[ترجمه ترگمان]موضع شما در مورد تنبیه بدنی چیست؟
[ترجمه گوگل]موضع شما در مورد مجازات بدنی چیست؟
[ترجمه گوگل]موضع شما در مورد مجازات بدنی چیست؟
3. Corporal punishment was abolished in Britain in 198
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ تنبیه بدنی در بریتانیا ملغی شد
[ترجمه گوگل]مجازات چریکی در بریتانیا در 198 لغو شد
[ترجمه گوگل]مجازات چریکی در بریتانیا در 198 لغو شد
4. Corporal punishment was banned by statute in 198
[ترجمه ترگمان]تنبیه بدنی توسط قانون در ۱۹۸ مورد تحریم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مجازات فجیع توسط قانون در سال 198 ممنوع شد
[ترجمه گوگل]مجازات فجیع توسط قانون در سال 198 ممنوع شد
5. Nowadays, corporal punishment is banned in many schools.
[ترجمه ترگمان]امروزه تنبیه بدنی در بسیاری از مدارس ممنوع است
[ترجمه گوگل]امروزه مجازات های بدنی در بسیاری از مدارس ممنوع است
[ترجمه گوگل]امروزه مجازات های بدنی در بسیاری از مدارس ممنوع است
6. Corporal punishment was banned in Sweden in 197
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷ در سوئد تنبیه بدنی ممنوع شد
[ترجمه گوگل]مجازات فجیع در سوئد در سال 197 ممنوع شد
[ترجمه گوگل]مجازات فجیع در سوئد در سال 197 ممنوع شد
7. For campaigners for the abolition of corporal punishment this will have been a setback.
[ترجمه ترگمان]برای مبارزان برای لغو مجازات بدنی، این شکست منجر به شکست خواهد شد
[ترجمه گوگل]برای مبارزان برای لغو مجازات بدنی این یک افتضاح است
[ترجمه گوگل]برای مبارزان برای لغو مجازات بدنی این یک افتضاح است
8. In 198 California prohibited corporal punishment in schools.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ کالیفرنیا تنبیه بدنی در مدارس را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]در سال 198 کالیفرنیا مجازات جسمانی را در مدارس ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]در سال 198 کالیفرنیا مجازات جسمانی را در مدارس ممنوع کرد
9. Corporal punishment became an issue both in the armed forces and the public schools.
[ترجمه ترگمان]تنبیه بدنی به مساله ای در میان نیروهای مسلح و مدارس عمومی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]مجازات چهره به عنوان موضوع در نیروهای مسلح و مدارس دولتی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]مجازات چهره به عنوان موضوع در نیروهای مسلح و مدارس دولتی تبدیل شد
10. Corporal punishment was used sparingly but consisted of either four strokes or six across the behind with a whippy cane.
[ترجمه ترگمان]پس از آن تنبیه و مجازات در آن ها صرفه جویی می شد، بلکه فقط چهار ضربه یا شش ضربه را از پشت سر با عصای whippy تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]مجازات فجیع به اندازه کافی مورد استفاده قرار می گرفت اما شامل چهار سکته یا شش در پشت با یک عصا شلاق بود
[ترجمه گوگل]مجازات فجیع به اندازه کافی مورد استفاده قرار می گرفت اما شامل چهار سکته یا شش در پشت با یک عصا شلاق بود
11. She said inspectors should advise schools using corporal punishment that it was outmoded.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که بازرسان باید با استفاده از تنبیه بدنی که منسوخ شده است، به مدارس مشاوره دهند
[ترجمه گوگل]او گفت که بازرسان باید مدارس را با استفاده از مجازات های بدنی که از بین می روند، راهنمایی کنند
[ترجمه گوگل]او گفت که بازرسان باید مدارس را با استفاده از مجازات های بدنی که از بین می روند، راهنمایی کنند
12. Corporal punishment was banned in state schools five years ago.
[ترجمه ترگمان]پنج سال پیش، تنبیه بدنی در مدارس دولتی ممنوع شد
[ترجمه گوگل]پنج سال پیش مجازات فجیع در مدارس دولتی ممنوع شد
[ترجمه گوگل]پنج سال پیش مجازات فجیع در مدارس دولتی ممنوع شد
13. Thus corporal punishment is defined in the section with reference to the tort of battery.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تنبیه بدنی در بخش با ارجاع به مسوولیت مدنی تعریف می شود
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب مجازات بدنی در بخش با اشاره به نقض باطری تعریف شده است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب مجازات بدنی در بخش با اشاره به نقض باطری تعریف شده است
14. It was agreed that capital and corporal punishment should not be volunteered for the list of topics to be projected.
[ترجمه ترگمان]توافق شد که مجازات اعدام و تنبیه بدنی برای لیست موضوعاتی که قرار است طرح ریزی شود، داوطلب شود
[ترجمه گوگل]توافق شد که مجازات سرمایه و مجازات برای لیست موضوعات مورد نظر داوطلب نشود
[ترجمه گوگل]توافق شد که مجازات سرمایه و مجازات برای لیست موضوعات مورد نظر داوطلب نشود
پیشنهاد کاربران
تنبیه فیزیکی دانش آموز
The physical punishment of students
کلمات دیگر: