1. the frantic yells of a giant whose child had been stolen
نعره های دیوانه وار دیوی که بچه ی او را دزدیده بودند
2. toothache was making me frantic
دندان درد داشت مرا دیوانه می کرد.
3. the mother of the lost child was frantic with worry
مادر کودک گم شده از دلواپسی سرازپا نمی شناخت.
4. Things are frantic in the office right now.
[ترجمه ترگمان]همین الان همه چیز داره تو دفتر کار می کنه
[ترجمه گوگل]در حال حاضر چیزهایی که در دفتر وجود دارد، کینه و نفرت دارند
5. He made frantic dash for the departing train.
[ترجمه ترگمان]با عجله به سوی قطار حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او قطار فریبنده برای قطار قطار ساخته شده است
6. We had to make a frantic dash across town to get our plane.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم با عجله به شهر بریم تا plane رو بگیریم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم یک هواپیمای بدون سرنشین را در سراسر شهر بگیریم تا هواپیما را بگیریم
7. The children have been driving me frantic all day!
[ترجمه ترگمان]بچه ها تمام روز مرا دیوانه کرده اند
[ترجمه گوگل]بچه ها همه روز من را از بین برده اند!
8. Where on earth have you been? We've been frantic with worry.
[ترجمه ترگمان]کجا بودی؟ ما از نگرانی دیوانه شده بودیم
[ترجمه گوگل]شما کجا در کجا هستید؟ ما با نگرانی سرگردان هستیم
9. I've had a frantic rush to get my work done.
[ترجمه ترگمان]من عجله دارم تا کارم را تمام کنم
[ترجمه گوگل]من کار عجله ای داشتم تا کاری را انجام دهم
10. A busy night in the restaurant can be frantic in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]یک شب شلوغ در رستوران می تواند در آشپزخانه دیوانه باشد
[ترجمه گوگل]یک شب شلوغ در رستوران می تواند در آشپزخانه خسته کننده باشد
11. Let's go back. Your parents must be getting frantic by now.
[ترجمه ترگمان]بیا برگردیم الان دیگه پدر و مادرت دارن دیوونه میشن
[ترجمه گوگل]بیا برگردیم والدین شما باید تا حالا خشمگین شوند
12. He admonished those frantic football fans to change their wicked ways.
[ترجمه ترگمان]او به آن هواداران فوتبال خشمگین هشدار داد که راه های شریر خود را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]او این طرفداران فوتبال فانتزی را تحسین می کرد تا شیوه های شوم خود را تغییر دهند
13. The Moroccan came out best in a frantic sprint for the line.
[ترجمه ترگمان]مراکش با سرعت جنون آمیزی برای صف بیرون آمد
[ترجمه گوگل]مراکش بهترین نتیجه را در خط میانی به دست آورد
14. He was quite frantic by the time we got home.
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه رسیدیم کاملا دیوانه شده بود
[ترجمه گوگل]او تا زمانیکه ما را به خانه می برد بسیار کینه توز بود
15. We were frantic. We thought you were a goner.
[ترجمه ترگمان]ما دیوانه شده بودیم ما فکر می کردیم تو دیگه رفتنی ام
[ترجمه گوگل]ما کینه توز بودیم ما فکر می کردیم که شما یک جادوگر بودید