کلمه جو
صفحه اصلی

to and fro


پس و پیش، عقب و جلو، رفت و برگشتی، عقب وجلو رفتن

انگلیسی به فارسی

پس وپیش، عقب وجلو رفتن


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
مشتقات: to-and-fro (adj.), to-and-fro (n.)
• : تعریف: in one direction and toward the opposite.

- The gigantic pine swayed to and fro in the wind.
[ترجمه ترگمان] صنوبر غول پیکر در میان باد تاب می خورد و تاب می خورد
[ترجمه گوگل] کاج غول پیکر در وادی به سمت و سوی حرکت کرد
- The patient's father paced to and fro in the waiting room.
[ترجمه ترگمان] پدر بیمار در اتاق انتظار قدم می زد
[ترجمه گوگل] پدر بیمار در اتاق انتظار به سمت جلو حرکت کرد
- This measures the traffic moving to and fro over the bridge.
[ترجمه ترگمان] جریان ترافیک از روی پل به جلو و عقب حرکت می کرد
[ترجمه گوگل] این ترافیک را به سمت جلو و عقب بر روی پل اندازه گیری می کند

• back and forth

جملات نمونه

1. I was disturbed by all the people walking to and fro outside the office.
[ترجمه ترگمان]من از این که همه مردم بیرون اتاق قدم می زدند ناراحت شدم
[ترجمه گوگل]من از همه افرادی که در اطراف دفتر حضور داشتند ناراحت شدم

2. Small boats busied to and fro.
[ترجمه ترگمان]قایق های کوچک به این سو و آن سو می رفتند
[ترجمه گوگل]قایق های کوچک مشغول به جلو و عقب

3. She covered her face, rocking to and fro in her grief.
[ترجمه ترگمان]صورتش را پوشاند و در غم و اندوه خود تاب می خورد
[ترجمه گوگل]او چهره اش را پوشانده بود و در غم و اندوه او غرق شد

4. She was gazing out the window, rocking rhythmically to and fro.
[ترجمه ترگمان]او از پنجره به بیرون خیره شده بود و موزون و موزون به جلو و عقب تاب می خورد
[ترجمه گوگل]او پنجره را نگاه کرد و از لحاظ ریتمیک به سمت چپ حرکت کرد

5. They travel to and fro between London and Paris.
[ترجمه ترگمان]آن ها در لندن و پاریس به این سو و آن سو می روند
[ترجمه گوگل]آنها به لندن و پاریس سفر می کنند

6. He hopped to and fro between London and Paris for the business.
[ترجمه ترگمان]از لندن و پاریس به این سو و آن سو رفت و آمد می کرد
[ترجمه گوگل]او برای کسب و کار به لندن و پاریس رفت

7. The ship was rolling heavily to and fro.
[ترجمه ترگمان]کشتی از این سو به آن سو و آن سو می چرخید
[ترجمه گوگل]این کشتی به شدت به سمت جلو حرکت کرد

8. Scythes swished to and fro.
[ترجمه ترگمان]scythes از این سو به این سو و آن سو تکان می خورد
[ترجمه گوگل]اسکیث به سمت جلو حرکت کرد

9. She rocked the baby to and fro.
[ترجمه ترگمان]بچه را تکان داد
[ترجمه گوگل]او کودک را به فریاد زد

10. The ship was rolling heavily to and fro on the rough seas.
[ترجمه ترگمان]کشتی در دریاهای خشن به سختی در حال حرکت بود
[ترجمه گوگل]این کشتی به شدت به سمت در و در دریاهای خشن حرکت کرد

11. She stood up and began to pace to and fro.
[ترجمه ترگمان]برخاست و شروع به قدم زدن کرد
[ترجمه گوگل]او برخاست و شروع به سرعت به سمت و سوی کرد

12. The boss traversed to and fro in his office.
[ترجمه ترگمان]رئیس در دفتر خود از این سو و آن سو عبور می کرد
[ترجمه گوگل]رئیس پیشاپیش خود را در دفتر خود گذراند

13. A number of people were walking quietly to and fro, studying the architecture, referring to guide-books and conversing in low voices.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از مردم بی سر و صدا راه می رفتند و مشغول بررسی معماری بودند که به کتاب های راهنما اشاره می کردند و با صدای آهسته صحبت می کردند
[ترجمه گوگل]تعدادی از مردم به آرامی راه می رفتند و با مطالعه معماری، با اشاره به کتاب های راهنمای و گفتگو در صداهای کم

14. Then he batted it to and fro, chasing it up one aisle and down another and slapping it silly.
[ترجمه ترگمان]بعد آن را به عقب و عقب نگاه کرد، یکی از راهروها و یکی دیگر آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف
[ترجمه گوگل]سپس او آن را به جلو و عقب به هم زد، تعقیب آن را یک راهرو و پایین دیگری و آن را مخفیانه احمقانه

15. To and fro from Sydney to Parramatta he devoted himself to the spiritual and physical welfare of the convicts.
[ترجمه ترگمان]از سیدنی به این سو و آن سو می رفت، خود را وقف رفاه و آسایش معنوی محکومین به جبر کاران می کرد
[ترجمه گوگل]از طرف سیدنی به پاراماتتا، او خود را به رفاه معنوی و فیزیکی محکومین اختصاص داد

پیشنهاد کاربران

To - and - fro
( Informal )
رفت و آمد
آمد و شد

To and fro
رفت و آمد
_How are u doing?
_It's all the same, going to and fro to the office to get a signature.
_چیکارا میکنی؟
_مثل همیشه، هی برو اداره ، هی برو بیا فقط یه امضا بگیری


کلمات دیگر: