1. The valor of the Vietnam veterans deserves the highest com me ndation.
شجاعت سربازان قدیمی ویتنام سزاوار بالاترین ستایش است
2. No one will dispute the valor of Washington's men at Valley Forge.
هیچ کس به شجاعت مردان "ایران" در دفاع مقدس تردید نمی کند
3. The fireman's valor in rushing into the flaming house saved the occupants from a horrid fate.
شجاعت مامور آتش نشانی در شتافتن به سوی خانه مشتعل، ساکنین را از مرگ وحشتناک نجات داد
4. lunatic asylum
دیوانه خانه
5. lunatic behavior
رفتار دیوانه وار
6. the lunatic fringe of a political party
اقلیت نابخرد (یا بسیار افراطی) یک حزب سیاسی
7. I am a does not contain any additives lunatic.
[ترجمه ترگمان]من هیچ ماده افزودنی ندارم
[ترجمه گوگل]من یک مکمل حاوی هیچ افزودنی نیستم
8. He must be a raving idiot/lunatic.
[ترجمه ترگمان] اون باید یه احمق و خل و چل باشه
[ترجمه گوگل]او باید عجیب و غریب / مضحک باشد
9. I was carved up by a lunatic in a Porsche.
[ترجمه ترگمان] من توسط یه دیوونه توی پورشه حکاکی شده بودم
[ترجمه گوگل]من در یک پورشه با یک دیوانه درگیر شدم
10. This murderous lunatic could kill them both without a second thought.
[ترجمه ترگمان]این دیوانه قاتل می توانست هر دو را بدون فکر دوم بکشد
[ترجمه گوگل]این فرشته مرگبار می تواند هر دو را بدون فکر دوم بکشد
11. He pleads for sanity in a lunatic world.
[ترجمه ترگمان]او از سلامت عقل در دنیای دیوانه دفاع می کند
[ترجمه گوگل]او برای عقلانیت در جهان دیوانه درخواست می کند
12. Haig and Robertson saw it as the lunatic ravings of a mad politician.
[ترجمه ترگمان]Haig و رابرتسون آن را the دیوانه یک سیاست مدار دیوانه می دانند
[ترجمه گوگل]هاج و روبرتسون آن را به عنوان حقه های غم انگیز یک سیاستمدار دیوانه دیدند
13. Her son thinks she's an absolute raving lunatic.
[ترجمه ترگمان]پسرش فکر می کند که او یک دیوانه تمام عیار است
[ترجمه گوگل]پسر او فکر می کند او یک خائن وحشی مطلق است
14. Officers will crack down on lunatic motorists who speed or drive too close to the car in front.
[ترجمه ترگمان]افسران به رانندگان lunatic که سرعت یا رانندگی زیادی دارند، برخورد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]افسران به رانندگان دیوانه وار رنج می کشند که سرعت و یا رانندگی بیش از حد نزدیک به ماشین در جلو
15. They stressed that only the lunatic fringe of the movement was involved in the incident.
[ترجمه ترگمان]آن ها تاکید کردند که تنها ریشه های دیوانه این جنبش در این حادثه دست داشته اند
[ترجمه گوگل]آنها بر این امر تاکید کردند که تنها حادثه ناامید کننده جنبش در این حادثه بود
16. There's no knowing what this lunatic will do next.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی داند این دیوانه بعدی چه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هیچ دانشی نیست که این دیوانگی در آینده انجام دهد
17. It ' s the lunatic fringe of the Animal Liberation Front which smashes the windows of butchers'shops, not ordinary members like us.
[ترجمه ترگمان]این شاخه دیوانه جبهه آزادی بخش حیوانات است که پنجره های مغازه ها را می کوبد، نه اعضای عادی مثل ما
[ترجمه گوگل]این حاشیه خنده دار جبهه آزادیبخش حیوانات است که پنجره های قصابی را خراب می کند، نه اعضای عادی مانند ما
18. This lunatic in a white van pulled out right in front of me!
[ترجمه ترگمان]این دیوونه تو یه ون سفید درست جلوی من کشیده شد
[ترجمه گوگل]این دیوانه در یک ون سفید، درست در مقابل من کشیده شد!
19. He must be a lunatic to drive his car so fast.
[ترجمه ترگمان]اون باید یه دیوونه باشه که ماشینش رو اینقدر سریع رانندگی کنه
[ترجمه گوگل]او باید یک دیوانه کننده باشد تا بتواند ماشینش را سریع کند
20. The court committed her to a lunatic asylum.
[ترجمه ترگمان]دادگاه اون رو به یه تیمارستان روانی تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه او را به یک پناهنده گناه متهم کرد