کلمه جو
صفحه اصلی

booboo


اشتباه کاری، دست پاچگی

انگلیسی به فارسی

بو بو، اشتباه کاری، دست پاچگی


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) mistake; small injury or scrape (used by kids)

جملات نمونه

1. Oops, I think I made a boo-boo there - I hope she's not too upset.
[ترجمه ترگمان] اوه، فکر کنم یه بو رو اونجا گذاشتم امیدوارم زیاد ناراحت نباشه
[ترجمه گوگل]اوه، من فکر می کنم که یک boo boo وجود داشت - امیدوارم او خیلی ناراحت نشود

2. Tess fell down and got a boo-boo on her hand.
[ترجمه ترگمان]تس پایین افتاد و دستش رو گرفت
[ترجمه گوگل]تس سقوط کرد و یک دستش را به دست آورد

3. I made a bit of a boo-boo asking her about David!
[ترجمه ترگمان] من یه کوچولو از \"دیوید\" خواستم که از \"دیوید\" پرسید
[ترجمه گوگل]من کمی از یک بو-بو خواسته بودم از او درباره داوید بپرسم!

4. Do you have a boo-boo on your knee?
[ترجمه ترگمان]تو روی زانو - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]آیا شما در حال زانو زدن هستید؟

5. This kind of elementary boo-boo would certainly impact video speed.
[ترجمه ترگمان]این نوع هو کردن ابتدایی قطعا بر سرعت ویدئو تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این نوع boo boo ابتدایی مطمئنا بر سرعت فیلم تاثیر خواهد گذاشت

6. Whoops! I think I've made a booboo.
[ترجمه ترگمان]! ووپس فکر کنم اشتباه کردم
[ترجمه گوگل]هوس من فکر می کنم یک boboo ساخته ام

7. LL: Yeah, a booboo means a big mistake!
[ترجمه ترگمان]! آره، یه اشتباه بزرگ یعنی یه اشتباه بزرگ
[ترجمه گوگل]LL Yeah، booboo به معنای یک اشتباه بزرگ است!

8. I made a booboo on the last question of the exam.
[ترجمه ترگمان]من در آخرین سوال آزمون اشتباه کردم
[ترجمه گوگل]من در آخرین سوال آزمون امتحان کردم

9. BooBoo is a curious blue gosling who likes to eat. She likes to eat everything. Well, almost everything.
[ترجمه ترگمان]booboo، یک غاز عجیب و غریب است که دوست دارد غذا بخورد اون دوست داره همه چی رو بخوره خب، تقریبا همه چیز
[ترجمه گوگل]BooBoo یک گیاه آبی کنجکاو است که دوست دارد بخورد او دوست دارد همه چیز را بخورد خوب، تقریبا همه چیز

10. When Linda was a child she had an imaginary friend called Booboo.
[ترجمه ترگمان]وقتی لیندا بچه بود دوست خیالی به نام booboo داشت
[ترجمه گوگل]وقتی لیندا یک کودک بود، او یک دوست خیالی به نام Bobobo داشت

11. John had a dating last night with Tina, the blond booboo, but he chickened out at the last moment.
[ترجمه ترگمان]جان دیشب با تینا، این اشتباه طلایی، قرار ملاقات داشت، اما در لحظه آخر، نا امید شد
[ترجمه گوگل]جان تینا، لباس مشکی بور، شب گذشته را ملاقات کرد، اما در آخرین لحظه از او خوابیده بود

12. Applied this algorithm, it got the matching curve of weld pool successfully. Compared with original image, the booboo is very small, and the quality is fantastic.
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم با استفاده از این الگوریتم، منحنی تطبیق استخر جوش با موفقیت را بدست آورد در مقایسه با تصویر اصلی، booboo بسیار کوچک است و کیفیت عالی است
[ترجمه گوگل]این الگوریتم را با استفاده از این الگوریتم، منحنی تطبیق بخار جوش را با موفقیت به دست آورد در مقایسه با تصویر اصلی، booboo بسیار کوچک است و کیفیت فوق العاده ای است

پیشنهاد کاربران

سوتی

mis is take
خطای لپی. . . اشتباه

Goof
گاف

دست پاچه

Goofed up, i made a boo - boo.

سوتی، اشتباه کوچک

زخم کوچک
آسیب
صدمه


کلمات دیگر: