سری، زیرجلی، غیرقانونی، از زیر پیشخوان، قاچاقی، داروی بدون نسخه و غیر مجاز
under the counter
سری، زیرجلی، غیرقانونی، از زیر پیشخوان، قاچاقی، داروی بدون نسخه و غیر مجاز
انگلیسی به فارسی
قاچاقی، داروی بدون نسخه و غیر مجاز
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: secretively, esp. in order to evade the law.
- He pays her under the counter to avoid taxes.
[ترجمه ترگمان] او به او پول می دهد تا از مالیات اجتناب کند
[ترجمه گوگل] او برای مقابله با مالیات، او را در معرض پرداخت می گذارد
[ترجمه گوگل] او برای مقابله با مالیات، او را در معرض پرداخت می گذارد
صفت ( adjective )
• : تعریف: secret or illegal, as sales or payments; under-the-table.
• under the table, in an illegal manner; against the law
جملات نمونه
1. It's risky, but you can get alcohol under the counter.
[ترجمه ترگمان]خطرناک است، اما شما می توانید در زیر پیشخوان به الکل برسید
[ترجمه گوگل]این خطرناک است، اما شما می توانید زیر شمارنده الکل دریافت کنید
[ترجمه گوگل]این خطرناک است، اما شما می توانید زیر شمارنده الکل دریافت کنید
2. In this country pornography was once sold under the counter.
[ترجمه ترگمان]در این کشور پورنوگرافی زمانی زیر پیشخوان فروخته شد
[ترجمه گوگل]در این کشور پورنوگرافی یک بار تحت شمارنده فروخته شد
[ترجمه گوگل]در این کشور پورنوگرافی یک بار تحت شمارنده فروخته شد
3. He'd managed to get cigarettes under the counter.
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود زیر پیشخوان سیگار بگیرد
[ترجمه گوگل]او موفق به گرفتن سیگار زیر مقابله بود
[ترجمه گوگل]او موفق به گرفتن سیگار زیر مقابله بود
4. The smugglers allegedly sold the gold under the counter, cheating the VAT man out of £5 million.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که قاچاقچیان طلاها را زیر پیشخوان می فروشند و مالیات بر ارزش افزوده را ۵ میلیون پوند از بین می برند
[ترجمه گوگل]قاچاقچیان گفته اند که طلا تحت شمارنده است، تقلب مبنی بر مالیات بر ارزش افزوده از 5 میلیون پوند
[ترجمه گوگل]قاچاقچیان گفته اند که طلا تحت شمارنده است، تقلب مبنی بر مالیات بر ارزش افزوده از 5 میلیون پوند
5. In Britain pornography was once sold under the counter.
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا پورنوگرافی زمانی زیر پیشخوان فروخته شد
[ترجمه گوگل]در بریتانیا پورنوگرافی یک بار تحت شمارنده فروخته شد
[ترجمه گوگل]در بریتانیا پورنوگرافی یک بار تحت شمارنده فروخته شد
6. Without waiting to lift the flap she slipped under the counter.
[ترجمه ترگمان]بی آن که صبر کند تا the را بلند کند زیر پیشخوان رفت
[ترجمه گوگل]بدون انتظار برای بلند کردن فلپ او زیر شمارنده تضعیف شد
[ترجمه گوگل]بدون انتظار برای بلند کردن فلپ او زیر شمارنده تضعیف شد
7. Then he reached under the counter for his slim green ledgers.
[ترجمه ترگمان]سپس دست خود را دراز کرد تا دفاتر دفاتر را به دست بگیرد
[ترجمه گوگل]سپس او زیر شمارنده برای کتاب های سبز باریکش رسیده بود
[ترجمه گوگل]سپس او زیر شمارنده برای کتاب های سبز باریکش رسیده بود
8. And they sell under the counter, you know.
[ترجمه ترگمان]می دونی که زیر پیشخوان فروش می کنن
[ترجمه گوگل]و آنها تحت شمارنده فروش می کنند، می دانید
[ترجمه گوگل]و آنها تحت شمارنده فروش می کنند، می دانید
9. Once this would have been passed under the counter; now it's on sale at leading bookshops.
[ترجمه ترگمان]به محض این که این نامه از زیر پیشخوان رد شد، حالا فروش at به فروش می رسد
[ترجمه گوگل]پس از این که تحت شمارنده قرار گرفتید؛ در حال حاضر در کتابفروشی های پیشرو است
[ترجمه گوگل]پس از این که تحت شمارنده قرار گرفتید؛ در حال حاضر در کتابفروشی های پیشرو است
10. That box of spark plugs under the counter is a cache.
[ترجمه ترگمان]آن جعبه شمع روشن زیر پیشخوان یک انبار است
[ترجمه گوگل]این جعبه شمع جرقه زیر شمارنده کش است
[ترجمه گوگل]این جعبه شمع جرقه زیر شمارنده کش است
11. There's pots to wash and a broom under the counter.
[ترجمه ترگمان]دیگ های هم برای شستن و یه جارو زیر پیشخون هست
[ترجمه گوگل]گلدان ها برای شستن و جارو زیر شمارنده وجود دارد
[ترجمه گوگل]گلدان ها برای شستن و جارو زیر شمارنده وجود دارد
12. Under the counter of the dhow the whale - boat was tossing furiously.
[ترجمه ترگمان]در زیر پیشخوان of قایق وال گیری دیوانه وار تکان می خورد
[ترجمه گوگل]زیر شمارنده ی طوفان نهنگ - قایق به طرز ناگهانی وارونه شد
[ترجمه گوگل]زیر شمارنده ی طوفان نهنگ - قایق به طرز ناگهانی وارونه شد
13. They are selling the goods under the counter at reduced prices.
[ترجمه ترگمان]آن ها کالاهای زیر پیشخوان با قیمت کاهش یافته را می فروشند
[ترجمه گوگل]آنها کالاهای زیر را با قیمت های پایین فروش می فروشند
[ترجمه گوگل]آنها کالاهای زیر را با قیمت های پایین فروش می فروشند
14. She got a diamond ring under the counter.
[ترجمه ترگمان] یه حلقه الماس زیر پیشخون داشت
[ترجمه گوگل]او زیر شمشیری یک حلقه الماس زد
[ترجمه گوگل]او زیر شمشیری یک حلقه الماس زد
پیشنهاد کاربران
زیر میزی
بهترین معنا بر اساس دیکشنری هایه معتبر : مخفیانه / غیر قانونی
کلمات دیگر: