جذب ثانوی
reabsorption
جذب ثانوی
انگلیسی به فارسی
دوباره جذب
انگلیسی به انگلیسی
• instance of absorbing a second time, instance of taking in again
جملات نمونه
1. The decrease in sodium reabsorption by the renal tubules will be accompanied by decreased chloride and water retention.
[ترجمه ترگمان]کاهش سدیم reabsorption توسط لوله های کلیوی با کاهش کلرید و نگهداری آب همراه خواهد بود
[ترجمه گوگل]کاهش دفع نفوذ سدیم با لوله های کلیه همراه با کاهش میزان کلر و آب می باشد
[ترجمه گوگل]کاهش دفع نفوذ سدیم با لوله های کلیه همراه با کاهش میزان کلر و آب می باشد
2. Excessive secretion of aldosterone will increase renal tubular reabsorption of sodium, therefore, decrease the loss of sodium in the urine.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل ترشح بیش از حد aldosterone باعث افزایش مصرف سدیم در ادرار می شود، بنابراین کاهش سدیم در ادرار را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]ترشح بیش از حد آلدوسترون باعث افزایش جذب سدیم کلیه می شود، بنابراین کاهش میزان سدیم در ادرار کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]ترشح بیش از حد آلدوسترون باعث افزایش جذب سدیم کلیه می شود، بنابراین کاهش میزان سدیم در ادرار کاهش می یابد
3. Magnesium reabsorption is impaired by phosphate depletion.
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption با کاهش فسفات آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]Reabsorption منیزیم با تخریب فسفات اختلال ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]Reabsorption منیزیم با تخریب فسفات اختلال ایجاد می کند
4. Magnesium reabsorption, is also inhibited when an osmotic diuresis is induced with mannitol, urea, or glucose.
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption نیز هنگامی که یک diuresis اسمزی با mannitol، اوره و یا گلوکز ایجاد می شود، مهار می شود
[ترجمه گوگل]باز جذب منیزیم، زمانی که دیورز اسموتی با منیتول، اوره یا گلوکز ایجاد می شود، مهار می شود
[ترجمه گوگل]باز جذب منیزیم، زمانی که دیورز اسموتی با منیتول، اوره یا گلوکز ایجاد می شود، مهار می شود
5. Enhanced tubular reabsorption of calcium, Thiazide therapy.
[ترجمه ترگمان]افزایش تولید مثل کلسیم، درمان Thiazide
[ترجمه گوگل]بهبود تبلور مجدد کلسیم، درمان تریازید
[ترجمه گوگل]بهبود تبلور مجدد کلسیم، درمان تریازید
6. In this segment of the nephron, reabsorption is all isotonic, and no contribution to dilution is made.
[ترجمه ترگمان]در این بخش از the، reabsorption همه isotonic است و هیچ کمکی به رقیق سازی حاصل نمی شود
[ترجمه گوگل]در این بخش از نفرون، جذب همه ایزوتونیک است، و هیچ مشارکتی در رضایت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در این بخش از نفرون، جذب همه ایزوتونیک است، و هیچ مشارکتی در رضایت وجود ندارد
7. In addition, proximal sodium reabsorption may be augmented in this condition.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، reabsorption سدیم proximal ممکن است در این شرایط افزایش یابد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ممکن است دوباره جذب پروگزیمال سدیم در این وضعیت افزوده شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ممکن است دوباره جذب پروگزیمال سدیم در این وضعیت افزوده شود
8. Thus, alterations of either uric acid filtration, reabsorption or secretion may result in clinical disorders.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تغییرات تصفیه اسید اوره، reabsorption یا ترشح اسید ممکن است منجر به اختلالات بالینی شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، تغییرات یا فیلتراسیون اسید اوریک، باز جذب یا ترشح می تواند منجر به اختلالات بالینی شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، تغییرات یا فیلتراسیون اسید اوریک، باز جذب یا ترشح می تواند منجر به اختلالات بالینی شود
9. Although significant bicarbonate reabsorption is achieved by principal cells in the proximal regions of the epididymis, clear and narrow cells are specialized for net proton secretion.
[ترجمه ترگمان]اگر چه جوش شیرین قابل توجهی توسط سلول های اصلی در مناطق مجاور of، یعنی سلول های clear و باریک بدست می آید، برای ترشح خالص پروتون تخصص دارند
[ترجمه گوگل]اگرچه جذب جذب بی کربنات توسط سلول های اصلی در مناطق پروگزیمال اپیدیدیم به دست می آید، سلول های روشن و باریک برای ترشح پروتون های خالص متخصص هستند
[ترجمه گوگل]اگرچه جذب جذب بی کربنات توسط سلول های اصلی در مناطق پروگزیمال اپیدیدیم به دست می آید، سلول های روشن و باریک برای ترشح پروتون های خالص متخصص هستند
10. Introducing the design Improvement of Reabsorption Tower for Discharge of Tail Gas Getting to the State Requirement of Environment Protection.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن طرح بهبود طراحی برج reabsorption برای تخلیه گاز دم به نیاز کشور حفاظت از محیط زیست
[ترجمه گوگل]معرفی طراحی بهبود تبرید جذب برای تخلیه گاز خروجی به شرایط کشور برای حفاظت از محیط زیست
[ترجمه گوگل]معرفی طراحی بهبود تبرید جذب برای تخلیه گاز خروجی به شرایط کشور برای حفاظت از محیط زیست
11. They prevent the reabsorption of water from the gut.
[ترجمه ترگمان]آن ها جلوی ریزش آب را از دل و روده می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها از جذب آب از روده جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از جذب آب از روده جلوگیری می کنند
12. This eliminates the reabsorption loss by ensuring that light is re-emitted at a frequency which the dye molecules cannot then reabsorb.
[ترجمه ترگمان]این کار اتلاف جرم را با اطمینان از اینکه نور در فرکانسی ساطع می شود که مولکول های رنگی نمی توانند آن را هضم کنند، از بین می برد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که از دست دادن دوباره جذب، اطمینان حاصل شود که نور در فرکانس منتشر می شود که مولکول های رنگی نمی توانند پس از آن دوباره جذب شوند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که از دست دادن دوباره جذب، اطمینان حاصل شود که نور در فرکانس منتشر می شود که مولکول های رنگی نمی توانند پس از آن دوباره جذب شوند
13. All diuretics of the thiazide group enhance the distal tubular reabsorption of calcium.
[ترجمه ترگمان]یک دیورتیک ها از گروه thiazide، reabsorption لوله مانندی از کلسیم را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]تمام دیورتیک های گروه تیازید باعث افزایش غلظت کلسیم در لوله های دندانی می شود
[ترجمه گوگل]تمام دیورتیک های گروه تیازید باعث افزایش غلظت کلسیم در لوله های دندانی می شود
14. Changes in glomerular filtration rate and filtered load of sodium are regularly and continuously paralleled by comparable alterations in tubular fluid reabsorption.
[ترجمه ترگمان]تغییرات در سرعت فیلتراسیون glomerular و بار فیلتر شده سدیم به طور منظم و به موازات تغییرات قابل مقایسه در reabsorption مایع لوله ای موازی هستند
[ترجمه گوگل]تغییرات در میزان فیلتراسیون گلومرولی و بار فیلتر شده سدیم به طور مرتب و به طور مداوم با تغییرات قابل مقایسه در واکنش جذب مایعات لوله ای مواجه می شوند
[ترجمه گوگل]تغییرات در میزان فیلتراسیون گلومرولی و بار فیلتر شده سدیم به طور مرتب و به طور مداوم با تغییرات قابل مقایسه در واکنش جذب مایعات لوله ای مواجه می شوند
15. Essential hypertension is often associated with an augmented proximal reabsorption of sodium and uric acid.
[ترجمه ترگمان]فشار خون ضروری اغلب با ترکیب proximal مجاور سدیم و اسید اوره همراه است
[ترجمه گوگل]پرفشاری خون ضروری است که اغلب با بازپس گرفتن پروگزیمال اسید سدیم و اوریک همراه است
[ترجمه گوگل]پرفشاری خون ضروری است که اغلب با بازپس گرفتن پروگزیمال اسید سدیم و اوریک همراه است
پیشنهاد کاربران
جذب ثانوی
بازجذب
جذب مجدد
کلمات دیگر: