نوشنده، آشامنده، مشروب خور، میگسار، باده نوش
drinker
نوشنده، آشامنده، مشروب خور، میگسار، باده نوش
انگلیسی به فارسی
نوشنده، آشامنده، مشروبخور، میگسار، بادهنوش
نوشیدنی
انگلیسی به انگلیسی
• one who drinks; alcoholic, drunkard
a drinker is someone who drinks alcohol, especially in large quantities.
you can use drinker to say what kind of drink someone regularly drinks. for example, a beer drinker is someone who regularly drinks beer.
a drinker is someone who drinks alcohol, especially in large quantities.
you can use drinker to say what kind of drink someone regularly drinks. for example, a beer drinker is someone who regularly drinks beer.
مترادف و متضاد
tippler
Synonyms: guzzler, alcoholic, lush, drunkard, dipsomaniac, boozer, wino, souse
Antonyms: teetotaler, abstainer
جملات نمونه
1. a closet drinker
عرق خور پس پرده
2. a hard drinker
مشروبخور افراط کار
3. a heavy drinker
مشروب خور افراطی
4. a mighty drinker
مشروب خور قهار
5. He claims he's a big drinker, but even his daughter could drink him under the table.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که الکلی بزرگی است، اما حتی دخترش هم می تواند او را زیر میز بخورد
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که او یک نوشیدنی بزرگ است، اما حتی دخترش می تواند او را زیر میز بنشیند
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که او یک نوشیدنی بزرگ است، اما حتی دخترش می تواند او را زیر میز بنشیند
6. Dave has always been a bit of a drinker.
[ترجمه ترگمان] دیو همیشه یه الکلی بوده
[ترجمه گوگل]دیو همواره کمی نوشیدنی بوده است
[ترجمه گوگل]دیو همواره کمی نوشیدنی بوده است
7. The boss asked the drinker to dry out.
[ترجمه ترگمان]رئیس از the خواست که آن ها را خشک کند
[ترجمه گوگل]رئیس از نوشیدنی خواست تا خشک شود
[ترجمه گوگل]رئیس از نوشیدنی خواست تا خشک شود
8. He's a moderate drinker.
[ترجمه ترگمان]او یک انگشتانه متوسط است
[ترجمه گوگل]او یک نوشیدنی متوسط است
[ترجمه گوگل]او یک نوشیدنی متوسط است
9. I'm a tea drinker really - I don't like coffee.
[ترجمه منیره پورصالحی] من یک چای خور واقعی هستم، قهوه دوست ندارم
[ترجمه ترگمان]- من چای می خورم - من قهوه دوست ندارم[ترجمه گوگل]من واقعا نوشیدنی چای هستم - قهوه را دوست ندارم
10. I wouldn't say he's a drinker but he indulged at the party last night.
[ترجمه ترگمان]من نمی گویم که او الکلی است، اما دیشب به مهمانی رفته بود
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بگویم او یک نوشیدنی است، اما شب گذشته در حزب استقبال کرد
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بگویم او یک نوشیدنی است، اما شب گذشته در حزب استقبال کرد
11. I'm a heavy drinker.
[ترجمه ترگمان]من یک الکلی سنگین هستم
[ترجمه گوگل]من یک نوشیدنی سنگین هستم
[ترجمه گوگل]من یک نوشیدنی سنگین هستم
12. Her husband is a hard drinker.
[ترجمه ترگمان]شوهرش الکلی است
[ترجمه گوگل]شوهرش یک نوشیدنی سخت است
[ترجمه گوگل]شوهرش یک نوشیدنی سخت است
13. I'm not a big tea drinker.
[ترجمه ترگمان]من که الکلی نیستم
[ترجمه گوگل]من یک نوشیدنی چای بزرگ نیستم
[ترجمه گوگل]من یک نوشیدنی چای بزرگ نیستم
14. I'm a strong drinker.
[ترجمه ترگمان]من الکلی قوی هستم
[ترجمه گوگل]من یک نوشیدنی قوی هستم
[ترجمه گوگل]من یک نوشیدنی قوی هستم
15. I'm not much of a drinker.
[ترجمه ترگمان]من که الکلی نیستم
[ترجمه گوگل]من خیلی نوشیدنی نیستم
[ترجمه گوگل]من خیلی نوشیدنی نیستم
پیشنهاد کاربران
آبخوری
کلمات دیگر: