سراشیب، سرازیر، مایل
sloping
سراشیب، سرازیر، مایل
انگلیسی به فارسی
شیب دار، سرازیر کردن، سراشیب کردن، سرازیر شدن
انگلیسی به انگلیسی
• slanting, inclined, oblique
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] سراشیب، مایل، مورب
جملات نمونه
1. a sloping roof
بام شیب دار
2. Sloping walls on the bulk of the building create an optical illusion.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای Sloping بر روی قسمت عمده ساختمان یک توهم نوری ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]دیوارهای شیب دار بر روی اکثر ساختمان ها یک توهم نوری را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]دیوارهای شیب دار بر روی اکثر ساختمان ها یک توهم نوری را ایجاد می کنند
3. The house has a sloping/flat/tiled/thatched/etc. roof.
[ترجمه ترگمان]خانه دارای سقف شیبدار \/ شیبدار \/ thatched \/ غیره است
[ترجمه گوگل]خانه دارای یک شیب دار / مسطح / کاشی کاری / سقف / و غیره است سقف
[ترجمه گوگل]خانه دارای یک شیب دار / مسطح / کاشی کاری / سقف / و غیره است سقف
4. It was a very old house with sloping walls.
[ترجمه ترگمان]خانه ای بود بسیار قدیمی با دیواره ای سراشیب
[ترجمه گوگل]این یک خانه بسیار قدیمی با دیوارهای شیب دار بود
[ترجمه گوگل]این یک خانه بسیار قدیمی با دیوارهای شیب دار بود
5. The melting snow began to slide from the sloping roofs.
[ترجمه ترگمان]برف در حال ذوب شدن از بام های شیب دار شروع به پایین آمدن کرد
[ترجمه گوگل]برف ذوب شروع به سقوط از سقف شیب دار کرد
[ترجمه گوگل]برف ذوب شروع به سقوط از سقف شیب دار کرد
6. I saw you sloping off just after lunch yesterday!
[ترجمه ب ا] دیروز دیدمت که درست بعد از ناهار زدی به چاک!
[ترجمه ترگمان]دیروز دیدم که تو درست بعد از ناهار شیب داری![ترجمه گوگل]بعد از ناهار دیروز دیدم که شما شیب دارید
7. It had a long entrance passage sloping down from the east.
[ترجمه ترگمان]راهرو دراز و بلندی بود که از طرف شرق شیب داشت
[ترجمه گوگل]یک ورودی طولانی دارد که از شرق به سمت پایین حرکت می کند
[ترجمه گوگل]یک ورودی طولانی دارد که از شرق به سمت پایین حرکت می کند
8. We were used to building fences over sloping land and difficult terrain.
[ترجمه ترگمان]ما برای ساختن حصار روی زمین های شیب دار و زمین سخت مورد استفاده قرار گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما برای ساختن نرده ها روی زمین های شیب دار و زمین های دشوار استفاده می شدیم
[ترجمه گوگل]ما برای ساختن نرده ها روی زمین های شیب دار و زمین های دشوار استفاده می شدیم
9. Sloping solution: That awkward sloping ceiling normally presents a problem(sentence dictionary), but there is a solution in these Sliderobes fitted wardrobes.
[ترجمه ترگمان]راه حل Sloping: این سقف شیب دار ناهموار معمولا مشکل (فرهنگ لغت محکومیت)را نشان می دهد، اما یک راه حل در این کمد لباس های مناسب وجود دارد
[ترجمه گوگل]راه حل نزولی این سقف شیب غیرمعمول به طور معمول مشکلی را ارائه می دهد (فرهنگ لغت جمله)، اما در این Sliderobes دارای قفسه های یقه ای است
[ترجمه گوگل]راه حل نزولی این سقف شیب غیرمعمول به طور معمول مشکلی را ارائه می دهد (فرهنگ لغت جمله)، اما در این Sliderobes دارای قفسه های یقه ای است
10. The room had the steeply sloping ceiling and dormer window typical of attics.
[ترجمه ترگمان]اتاق با سقف شیب دار و شیب دار پنجره اتاق زیر شیروانی بود
[ترجمه گوگل]این اتاق سقف و سقف آهنی معمولی اتاق زیر شیروانی داشت
[ترجمه گوگل]این اتاق سقف و سقف آهنی معمولی اتاق زیر شیروانی داشت
11. Tubac rests on the crest of a gently sloping hill.
[ترجمه ترگمان]Tubac روی ستیغ تپه نرم شیب ملایمی قرار دارد
[ترجمه گوگل]توباک بر پایه یک تپه به آرامی شیب دار استوار است
[ترجمه گوگل]توباک بر پایه یک تپه به آرامی شیب دار استوار است
12. He raised his arm and touched the sloping ceiling above his head.
[ترجمه ترگمان]دستش را بلند کرد و به سقف شیب دار بالای سرش ضربه زد
[ترجمه گوگل]او دستش را بلند کرد و سقف شیب دار بالای سرش را لمس کرد
[ترجمه گوگل]او دستش را بلند کرد و سقف شیب دار بالای سرش را لمس کرد
13. Berwick was a slantwise town, sloping up northwards from the harbour area, its outer walls half way up to the castle.
[ترجمه ترگمان]Berwick شهر slantwise بود که با شیبی اریب پایین می آمد و از منطقه لنگرگاه به سمت شمال می رفت، دیواره ای بیرونی آن تا قلعه نیمه راه بود
[ترجمه گوگل]برویک یک شهر کوهستانی بود که به سمت شمال از ناحیه بندر حرکت می کرد، دیوارهای خارجی آن نیمی از راه را به قلعه می انداخت
[ترجمه گوگل]برویک یک شهر کوهستانی بود که به سمت شمال از ناحیه بندر حرکت می کرد، دیوارهای خارجی آن نیمی از راه را به قلعه می انداخت
14. On the top floor the bedrooms had pretty sloping ceilings and dormer windows peering out under eyelid gables.
[ترجمه ترگمان]در طبقه بالا، اتاق های خواب، سقف ها بسیار شیب دار و پنجره های کوچکی دیده می شد که از زیر پلک چشم گاه پلک چشم به بیرون چشم دوخته بودند
[ترجمه گوگل]در طبقه بالا اتاق های خواب سقف بسیار شیب دار و پنجره های دوشاخه ای را زیر پرده های پلاریزه قرار دادند
[ترجمه گوگل]در طبقه بالا اتاق های خواب سقف بسیار شیب دار و پنجره های دوشاخه ای را زیر پرده های پلاریزه قرار دادند
15. Open mountain heights and gently sloping valleys characterise the mid-section reaching nearly 1500 metres in the High Feldberg.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع کوه باز و دره های نرم با شیب متوسط تا حد نزدیک به ۱۵۰۰ متر می رسد
[ترجمه گوگل]ارتفاع کوه ها و دره ها به آرامی شیب دار را مشخص می کنند وسط بخش نزدیک به 1500 متر در High Feldberg
[ترجمه گوگل]ارتفاع کوه ها و دره ها به آرامی شیب دار را مشخص می کنند وسط بخش نزدیک به 1500 متر در High Feldberg
پیشنهاد کاربران
شیب دار
شیب دار
# sloping handwriting
# The house has a sloping roof
# The bedroom is in the roof so it's got a sloping ceiling
# sloping handwriting
# The house has a sloping roof
# The bedroom is in the roof so it's got a sloping ceiling
کج
کلمات دیگر: