1. The riots were started by a few hot-headed youths.
[ترجمه Mohamad daichi] شورش ها توسط تعداد جوانی زود خشم یا عصبانی شروع شد
[ترجمه ترگمان]شورش ها توسط تعداد کمی از جوانان hot آغاز شد
[ترجمه گوگل]شورش ها توسط چند جوان داغ سر آغاز شد
2. The hot-headed tennis star became involved in an incident with the umpire.
[ترجمه ترگمان]این ستاره تنیس که به راه افتاده بود، در یک حادثه با داور درگیر شد
[ترجمه گوگل]ستاره تنیس با سر و صدا در یک حادثه با داور درگیر شد
3. He was a hot-headed warrior, always too quick to shed blood.
[ترجمه ترگمان]او یک جنگجوی آتشین بود، همیشه خیلی سریع بود که خون بریزد
[ترجمه گوگل]او یک جنگجوی سرحدی بود که همواره سریع خون را ریخت
4. Don't act in haste or be hot-headed.
[ترجمه ترگمان]عجله نکن وگرنه سرت گرم می شود
[ترجمه گوگل]در عجله نباشید و یا سر و صدا نکنید
5. Two hotheads in a squad of four.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از افراد رو در یک گروه چهار نفره
[ترجمه گوگل]دو سر و صدا در یک تیم چهار نفره
6. Doomed are the hotheads! Unhappy are they who lose their cool and are too proud to say, "I'm sorry. ". Robert H. Schuller
[ترجمه ترگمان]Doomed ها the هستند! آن ها که خونسردی خود را از دست می دهند و مغرورتر از آن هستند که بگویند \" متاسفم \" رابرت ایچ Schuller
[ترجمه گوگل]محبوس هستند hotheads! ناراضی هستند کسانی که خنک می شوند و بیش از حد افتخار می کنند، می گویند: 'متاسفم ' رابرت H Schuller
7. On the other hand, there will always be hotheads.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، همیشه افراد شجاع وجود دارند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، همیشه وجود دارد hotheads
8. He told everyone Norm was a hothead, a poor sport, a disgrace as a Catholic, and a lousy catcher.
[ترجمه ترگمان]به همه گفته بود که نورم کمی عجول است، یک ورزش فقیر، مایه ننگ یک کاتولیک و یک کچر بلاک نکبت
[ترجمه گوگل]او به همه گفت: 'نورم یک سر و صدا بود، یک ورزش ضعیف، یک ترسو به عنوان یک کاتولیک و یک ترسناک باشکوه
9. I can't feel that young hot-head stuck a dagger in Lord Westbourne, can you?
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم احساس کنم که سر و کله اون جوان داغ یه خنجر توی لرد \"Westbourne\" گیر کرده، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]من نمی تونم احساس کنم که سر و صدای جوان در لرد وستبورن خنجر گیر کرده است، آیا می توانی؟
10. A month ago, hotheads cried that Rubin should be impeached for using pension-fund cash.
[ترجمه ترگمان]یک ماه پیش، hotheads فریاد زد که روبین باید به جرم استفاده از پول صندوق بازنشستگی به دادگاه احضار شود
[ترجمه گوگل]یک ماه پیش، سرماخوردگی گریه کرد که روبین باید برای استفاده از صندوق بازنشستگی پول نقد بپردازد
11. When the war was lost, even the hotheads did not try to sabotage the peace.
[ترجمه ترگمان]وقتی جنگ از بین رفت، حتی the کوششی برای کارشکنی در صلح نکرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که جنگ از بین رفته بود، حتی سرداران سعی نکردند صلح را خراب کنند
12. He was such a hothead, he slammed down his coffee mug and broke it.
[ترجمه ترگمان]او خیلی عجول بود و فنجان قهوه اش را به هم کوبید و آن را شکست
[ترجمه گوگل]او چنین سرماخوردگی بود، او فنجان قهوه اش را لگد انداخت و آن را شکست
13. That weather is very hot, Chiri hothead.
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی داغ و عجول است
[ترجمه گوگل]آب و هوای گرم بسیار سرد است
14. I hope you're not a hothead like your brother Sonny. It's impossible to talk business with him.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم تو هم مثل برادر your عجول نباشی صحبت کردن با او غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]امیدوارم که شما مثل یک برادر بزرگتر مثل برادرتان سانی نیستید تجارت با او غیرممکن است