1. the smoke of the kebab was very appetizing
دود کباب بسیار اشتهاآور بود.
2. The list of ingredients sounds very appetizing.
[ترجمه ترگمان]این لیست از مواد تشکیل دهنده بسیار اشتها انگیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]لیست مواد تشکیل دهنده برای خیلی راحت است
3. Even the most finicky eater will find something appetizing here.
[ترجمه ترگمان]حتی the خوار هم چیز اشتها آوری پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]حتی غذای شگفت انگیز چیزی در اینجا اشتها آور است
4. The roast beef is very appetizing.
[ترجمه ترگمان]گوشت کبابی خیلی اشتها آور است
[ترجمه گوگل]گوشت گاو بو داده بسیار اشتها آور است
5. Even the paper boat began to seem appetizing, glistening in his mind with left-over condiment and grease.
[ترجمه ترگمان]حتی قایق کاغذی که در ذهنش پر از نمک و نمک به نظر می رسید او را با استفاده از ادویه و روغن فرو کرده بود
[ترجمه گوگل]حتی قایق کاغذی به نظر می رسد اشتها آور است، در ذهن خود را با شیرینی و چربی درخشید
6. It did not turn an appetizing pink.
[ترجمه ترگمان]اشتها آور و اشتها آور نبود
[ترجمه گوگل]این یک صورتی اشتها آور نیست
7. And that appetizing woman there who was also something good to eat, a regular orchard.
[ترجمه ترگمان]و آن زن اشتها آور که در آنجا غذای خوبی برای خوردن داشت، یک باغ میوه منظم
[ترجمه گوگل]و این زن اشتها آور وجود دارد که برای خوردن غذای خوبی هم دارد، یک باغبانی منظم
8. It is now possible to produce appetizing and inexpensive foods that would rectify these problems.
[ترجمه ترگمان]هم اکنون امکان تولید غذاهای حاضری و اشتها آوری وجود دارد که این مشکلات را برطرف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اکنون امکان تولید غذاهای اشتها آور و ارزان قیمت وجود دارد که این مشکلات را برطرف می کنند
9. The average hospital serves meals that are neither appetizing nor nutritious.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان به طور متوسط غذاهایی را سرو می کند که نه اشتها آور هستند و نه مقوی
[ترجمه گوگل]بیمارستان متوسط به غذا می پردازد که نه اشتها آور و نه مغذی است
10. Ape's final 115 votes are a not particularly appetizing hotchpotch.
[ترجمه ترگمان]۱۱۵ رای نهایی بوزینه چندان اشتها آور نیست
[ترجمه گوگل]115 رای نهایی لیگ اسپانیایی، به طور خاص به نظر نمی رسد
11. An appetizing smell of baked apples filled the house.
[ترجمه ترگمان]بوی اشتها آور سیب ولا خانه را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]بوی اشتها آور سیب پخته خانه را پر کرد
12. The soup didn't look very appetizing but it tasted delicious.
[ترجمه ترگمان]سوپ بسیار مطبوع به نظر نمی رسید، اما مزه اش خوش مزه بود
[ترجمه گوگل]سوپ خیلی اشتها آور نیست، اما خوشمزه خوشمزه است
13. The food wasn't particularly appetizing.
[ترجمه ترگمان]غذا به خصوص اشتها نداشت
[ترجمه گوگل]غذا به شدت اشتها آور نبود
14. The average hospital serves food that is neither appetizing nor nutritious.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان به طور متوسط غذاهایی را سرو می کند که نه اشتها اور است و نه مقوی
[ترجمه گوگل]بیمارستان متوسط غذا را عرضه می کند که نه اشتها آور است و نه مغذی
15. For example, food can look extremely appetizing and delicious in a full - color magazine advertisement.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، غذا می تواند بسیار اشتها آور و خوش مزه به نظر برسد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، غذا می تواند به شدت اشتها آور و خوشمزه در تبلیغات مجله رنگ کامل نگاه کند