کلمه جو
صفحه اصلی

mercenary


معنی : پولکی، سرباز مزدور، ادم اجیر، مغرض، قابل فروش
معانی دیگر : نبرد پیشه، (کسی که برای پول هر کاری می کند) مزدور، خریدنی، آزمند، پول دوست، مزدوروار، آزمندانه

انگلیسی به فارسی

سرباز مزدور، آدم اجیر، پولکی


مزدور، سرباز مزدور، پولکی، ادم اجیر، مغرض، قابل فروش


انگلیسی به انگلیسی

• hired worker; hired soldier; greedy person
of or pertaining to a desire for monetary gain; hired for service
a mercenary is someone who is paid to fight for countries or groups that they do not belong to.
if something is done in a mercenary way or if you say that someone is mercenary, you mean they are interested only in the money they can get.

مترادف و متضاد

پولکی (اسم)
mercenary, pensionary

سرباز مزدور (اسم)
mercenary

ادم اجیر (اسم)
mercenary

مغرض (صفت)
mercenary, self-interested

قابل فروش (صفت)
alienable, salable, marketable, mercenary, venal, vendible

greedy for money


Synonyms: acquisitive, avaricious, bribable, corrupt, covetous, grabby, grasping, miserly, money-grubbing, selfish, sordid, stingy, unethical, unprincipled, unscrupulous, venal


Antonyms: generous, unselfish


person who fights, kills for money


Synonyms: hireling, legionnaire, merc, professional soldier, slave, soldier of fortune, warrior


جملات نمونه

1. a mercenary doctor who pays more attention to money than to his patients
پزشک آزمندی که به پول بیش از بیمارش توجه دارد

2. Virtue flies from the heart of a mercenary man.
[ترجمه ترگمان]فضیلت از قلب یک سرباز مزدور پرواز می کند
[ترجمه گوگل]فضیلت از قلب مرد مزدور پرواز می کند

3. She did it for purely mercenary reasons.
[ترجمه Metis] او این کار را صرفا به دلایل مادی انجام داد.
[ترجمه ترگمان]این کار را صرفا به خاطر دلایل purely انجام داد
[ترجمه گوگل]او این را به دلایل صرفا مزدور انجام داد

4. James is so mercenary that he'd turn in his own mother for the reward money.
[ترجمه Metis] جیمز به قدری پول پرسته که به خاطر پول جایزه حاضره مادر خودشم بفروشه
[ترجمه ترگمان]جیمز آنقدر اجیر شده بود که به خاطر پول جایزه، مادرش را تبدیل به پول کرده بود
[ترجمه گوگل]جیمز خیلی مزدور است که می خواهد برای پول پاداش خود مادر خود را تبدیل کند

5. She's interested in him for purely mercenary reasons.
[ترجمه ترگمان]او به دلایل purely به او علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او به دلایل صرفا مزدور علاقه دارد

6. meanly avaricious and mercenary.
[ترجمه ترگمان]meanly و حریص و اجیر شده بود
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​مزدور و مزدور

7. You're a mercenary and you kill people with laser guns!
[ترجمه ترگمان]تو یه سرباز مزدور هستی و با سلاح لیزری مردم رو می کشی
[ترجمه گوگل]شما مزدور هستید و مردم را با اسلحه های لیزری می کشید!

8. So the choice often comes down to mercenary peacekeeping or no peacekeeping.
[ترجمه ترگمان]بنابراین انتخاب اغلب به حفظ صلح بانی یا هیچ حافظ صلح مربوط می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین انتخاب اغلب منجر به صلحبانان مزدور می شود و یا بدون حفظ صلح

9. His actions are entirely mercenary.
[ترجمه ترگمان]اعمال او کاملا سرباز مزدور است
[ترجمه گوگل]اقدامات او کاملا مزدور است

10. He was a Protestant mercenary from Moravia who foresaw Habsburg victory and joined up on the side of the emperor.
[ترجمه ترگمان]او یک سرباز مزدور پروتستان در موراوی بود که پیش بینی پیروزی Habsburg را پیش بینی کرده و در کنار امپراطور به او ملحق شد
[ترجمه گوگل]او یک مزدور پروتستان از موراویا بود که پیروزی هاسبورگ را پیش بینی کرد و در کنار امپراتور همکاری کرد

11. For better or worse, with sincerity or mercenary attachment, the hip musical climate was heavily involved.
[ترجمه ترگمان]برای بهتر یا بدتر، با خلوص نیت و یا عشق mercenary، جو موسیقی هیپ هاپ به شدت درگیر بود
[ترجمه گوگل]برای بهتر یا بدتر، با احترام و دلبستگی مزدور، آب و هوای موسیقی جیبی به شدت درگیر بود

12. Sponsors were criticized for their mercenary attitude toward the Olympic games.
[ترجمه ترگمان]حامیان برای نگرش mercenary نسبت به بازی های المپیک مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]حامیان به خاطر نگرش مزدور خود نسبت به بازی های المپیک مورد انتقاد قرار گرفتند

13. Mercenary men lust for wealth.
[ترجمه ترگمان]مردان را به ثروت و ثروت جذب می کنند
[ترجمه گوگل]مردان مزدور شهوت برای ثروت

14. The mercenary ones simply put up with them and pretend that they love them for what they can get out of them.
[ترجمه ترگمان]سربازان مزدور به سادگی آن ها را جمع و جور می کنند و وانمود می کنند که آن ها را به خاطر کاری که می توانند از آن ها بیرون کنند، دوست دارند
[ترجمه گوگل]آنها مزدوران به سادگی با آنها کنار می آیند و وانمود می کنند که آنها را دوست دارند که می توانند از آنها بیرون بیایند

The officers were Roman but most of the soldiers were foreign mercenaries.

افسران رومی بودند؛ ولی بیشتر سربازان مزدوران خارجی بودند.


a mercenary doctor who pays more attention to money than to his patients

پزشک آزمندی که به پول بیش از بیمارش توجه دارد


پیشنهاد کاربران

مزدور کسی که برا پول هر کاری بکنه

مزدور

مزدور
اصل این کلمه در فارسی مزدوَر یا همان مزدبَر یعنی کارگر است. اما به مرور زمان تبدیل به مزدور شده که البته معنای منفی بر آن بار می شود.

N / Adj
مزدور ( خائن به لشکر و کشور و ارتش خود ) - سرباز پولکی ( که استخدام میشه و میجنگه برای یک گروه در قبال پول )


کلمات دیگر: