1. His speech laid the groundwork for independence.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وی زمینه را برای استقلال هموار کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او زمینه استقلال را فراهم کرد
2. A preliminary groundwork must be laid this year.
[ترجمه ترگمان]یک زمینه اولیه باید در سال جاری پی ریزی شود
[ترجمه گوگل]در سال جاری باید یک مقدماتی اولیه ایجاد شود
3. The first meeting laid the groundwork for the final agreement.
[ترجمه ترگمان]اولین نشست زمینه را برای توافق نهایی پی ریزی کرد
[ترجمه گوگل]جلسه اول زمینه کار برای توافق نهایی را فراهم کرد
4. We are already doing the groundwork for the introduction of the scheme next year.
[ترجمه ترگمان]ما پیش از این زمینه را برای معرفی این طرح در سال آینده آماده کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر زمینه کار برای معرفی این طرح را در سال آینده می گذاریم
5. The committee will meet today to lay the groundwork for inter-party talks next month.
[ترجمه ترگمان]این کمیته امروز دیدار خواهد کرد تا زمینه ساز مذاکرات بین حزبی در ماه آینده شود
[ترجمه گوگل]این کمیته امروز به ملاقات های ماه آینده در زمینه مذاکرات بین حزبی می پردازد
6. Much of the groundwork has already been done .
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از زمینه پیش از این انجام شده است
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از این کارها در حال انجام است
7. The first year provides the basic groundwork for the pupils' study of maths.
[ترجمه ترگمان]سال اول زمینه اصلی مطالعه ریاضی دانش آموزان را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]سال اول زمینه پایه برای مطالعه دانش آموزان ریاضی فراهم می کند
8. Diplomats meeting in Chile have laid the groundwork for far-reaching environmental regulations.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران در شیلی اساس مقررات محیطی گسترده را فراهم کرده اند
[ترجمه گوگل]جلسات دیپلمات ها در شیلی زمینه ساز قوانین زیست محیطی گسترده است
9. They had laid the groundwork for future development.
[ترجمه ترگمان]آن ها زمینه را برای توسعه آینده هموار کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها زمینه را برای توسعه آینده گذاشتند
10. Officials are laying the groundwork for a summit conference of world leaders.
[ترجمه ترگمان]مقامات زمینه را برای کنفرانس سران کشورهای جهان آماده می کنند
[ترجمه گوگل]مقامات زمینه سازی برای برگزاری کنفرانس رهبران جهان را تشکیل می دهند
11. Yesterday's meeting was to lay the groundwork for the task ahead.
[ترجمه ترگمان]ملاقات دیروز این بود که زمینه را برای این کار آماده کنیم
[ترجمه گوگل]جلسه دیروز برای قرار دادن زمینه کار برای آینده بود
12. The project is intended to lay the groundwork for a subsequent full-scale study.
[ترجمه ترگمان]هدف از این پروژه فراهم کردن زمینه برای یک مطالعه کامل در مقیاس کامل است
[ترجمه گوگل]این پروژه در نظر دارد زمینه را برای یک مطالعه کامل در مقیاس بعدی فراهم کند
13. What he is doing is laying the groundwork for the decisive moment and preparing his getaway.
[ترجمه ترگمان]کاری که او انجام می دهد این است که زمینه را برای لحظه قاطع آماده کرده و getaway خود را آماده کند
[ترجمه گوگل]آنچه که او انجام می دهد این است که زمینه را برای لحظه ای تعیین کننده و آمادگی او آماده کند
14. The defense Monday seemed to lay the groundwork for an argument about damages.
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه وزیر دفاع به نظر می رسید زمینه را برای بحث درباره خسارت قرار داده باشد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که روز دوشنبه دفاعی برای بحث در مورد خسارات ایجاد شده است
15. Groundwork Prepare a really fine seedbed and sow the seeds thinly to avoid unnecessary thinning.
[ترجمه ترگمان]groundwork یک seedbed واقعا خوب را آماده کنید و دانه ها را کم کنید تا از رقیق شدن غیر ضروری اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]کارهای پایه یک بذر بذر بسیار خوب را بپوشانید و دانه ها را کمی بچرخانید تا از نابودی غیر ضروری جلوگیری شود