1. a mysterious murder
قتل اسرارآمیز
2. a mysterious person
آدم مرموز
3. a series of mysterious crimes in our street
یک سلسله جنایات اسرارآمیز در خیابان ما
4. a series of mysterious killings
یک سری آدم کشی اسرارآمیز
5. he died of a mysterious disease
بر اثر بیماری اسرارآمیزی مرد.
6. the enigma of her mysterious death is still unresolved
معمای مرگ اسرارآمیز او هنوز حل نشده است.
7. the space is a mysterious infinity
فضا یک بیکران اسرارآمیز است.
8. The papers ran speculative stories about the mysterious disappearance of Eddie Donagan.
[ترجمه ترگمان]تمام روزنامه ها راجع به ناپدید شدن اسرار آمیز ادی Donagan داستان ها می گفتند
[ترجمه گوگل]این مقالات داستان های تفصیلی درباره ناپدید شدن اسرار آمیز ادی دانگان را اجرا کردند
9. The ship sank in mysterious circumstances.
[ترجمه ترگمان]کشتی در شرایط مرموزی فرو رفت
[ترجمه گوگل]کشتی در شرایط مرموز غرق شد
10. The police are investigating the mysterious deaths of children at the hospital.
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال تحقیق درباره مرگ مرموز کودکان در بیمارستان است
[ترجمه گوگل]پلیس در حال بررسی مرگ مرموز کودکان در بیمارستان است
11. The distant mountains looked hazy and mysterious.
[ترجمه ترگمان]کوه های دوردست مبهم و مرموز به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]کوه های دور به نظر می رسد مبهم و مرموز است
12. She wondered who'd sent her the mysterious email.
[ترجمه ترگمان]او از خودش پرسید که چه کسی آن ایمیل مرموز را برایش فرستاده بود
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که چه کسی ایمیلش را فرستاده است
13. He was being very mysterious about where he was going.
[ترجمه ترگمان]اون در مورد اینکه کجا داره میره خیلی مرموز بود
[ترجمه گوگل]او در مورد جایی که او در حال رفتن بود بسیار مرموز بود
14. One day, a mysterious stranger called at the house.
[ترجمه ترگمان]یک روز، یک بیگانه مرموز به خانه زنگ زد
[ترجمه گوگل]یک روز یک غریبه اسرارآمیز در خانه می خواند
15. He died in mysterious circumstances.
[ترجمه محمد] او در شرایط اسرار آمیزی مرد
[ترجمه ترگمان]او در شرایط مرموزی مرد
[ترجمه گوگل]او در شرایط مرموز فوت کرد
16. Very little is known of events inside this mysterious country.
[ترجمه ترگمان]در این کشور مرموز بسیار اندک است
[ترجمه گوگل]حوادث داخل این کشور مرموز بسیار کم است
17. A mysterious young woman is living next door.
[ترجمه ترگمان]یه زن جوون مرموز در خونه بغلی زندگی میکنه
[ترجمه گوگل]یک زن جوان مرموز در کنار هم زندگی می کند
18. Sophie's curiosity was aroused by the mysterious phone call.
[ترجمه ترگمان]کنجکاوی سوفی با تماس تلفنی اسرارآمیز برانگیخته شد
[ترجمه گوگل]کنجکاوی سوفی توسط تماس تلفنی اسرارآمیز ایجاد شد