بدون سرنشین، اتوماتیک
unmanned
بدون سرنشین، اتوماتیک
انگلیسی به فارسی
بدون سرنشین
خودکار، اتوماتیک
بدون سرنشین، فاقد مردانگی کردن، از مردی انداختن
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: not having a human pilot or crew, as a spacecraft.
• lacking a human crew, lacking human operators (e.g., aircraft, spaceship, etc.)
unmanned aircraft or spacecraft do not carry people in them.
if a place or building is unmanned, it does not have anybody on duty there.
see also unman.
unmanned aircraft or spacecraft do not carry people in them.
if a place or building is unmanned, it does not have anybody on duty there.
see also unman.
جملات نمونه
1. a unmanned flight to the moon
پرواز بی سرنشین به ماه
2. the sound of explosions unmanned the new soldiers
صدای انفجار سربازان تازه کار را زهره ترک کرد.
3. Unmanned post offices meant millions of letters went unsorted.
[ترجمه ترگمان]دفتر اداره پست به معنی میلیون ها نامه بود که به آنجا رفته بودند
[ترجمه گوگل]اداره پست بدون سرنشین به این معنی بود که میلیون ها نامه به صورت ناقص انتخاب شده بودند
[ترجمه گوگل]اداره پست بدون سرنشین به این معنی بود که میلیون ها نامه به صورت ناقص انتخاب شده بودند
4. Scientists say these unmanned flights can make important and exciting discoveries.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان می گویند که این پروازه ای بدون سرنشین می تواند کشفیات مهم و هیجان انگیز داشته باشد
[ترجمه گوگل]دانشمندان می گویند این پرواز های بدون سرنشین می تواند کشف های مهم و هیجان انگیز را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]دانشمندان می گویند این پرواز های بدون سرنشین می تواند کشف های مهم و هیجان انگیز را به وجود آورد
5. The news of his friend's death unmanned him and he wept.
[ترجمه ترگمان]خبر مرگ دوستش او را بدون محافظ رها کرد و گریست
[ترجمه گوگل]خبر مرگ مرگش دوست او را نابود کرد و گریه کرد
[ترجمه گوگل]خبر مرگ مرگش دوست او را نابود کرد و گریه کرد
6. Unmanned by grief he broke down and wept.
[ترجمه ترگمان]پس از غم و اندوه به گریه افتاد و گریست
[ترجمه گوگل]ناامید شده توسط غم و اندوه او را شکست و گریه کرد
[ترجمه گوگل]ناامید شده توسط غم و اندوه او را شکست و گریه کرد
7. Spacecraft and rocket upper stages for unmanned missions to the Moon, Mars, and Venus were all initiated.
[ترجمه ترگمان]سفینه های فضایی و سفینه های فضایی برای ماموریت های بدون سرنشین به ماه، مریخ و ونوس همگی آغاز شدند
[ترجمه گوگل]فضاپیماها و مراحل بالایی موشک برای ماموریت های بدون سرنشین به ماه، مریخ و زهره آغاز شد
[ترجمه گوگل]فضاپیماها و مراحل بالایی موشک برای ماموریت های بدون سرنشین به ماه، مریخ و زهره آغاز شد
8. The Nova will have unmanned launches next year followed by a manned mission, which Bennett himself wants to pilot.
[ترجمه ترگمان]نوا اسکوشیا در سال آینده آغاز به کار خواهد کرد و پس از آن یک هیات با سرنشین، که بنت خود می خواهد خلبان باشد، راه اندازی خواهد شد
[ترجمه گوگل]Nova در سال آینده راه اندازی خواهد شد و پس از آن یک مأموریت ماموریتی است که بنت خودش می خواهد خلبان شود
[ترجمه گوگل]Nova در سال آینده راه اندازی خواهد شد و پس از آن یک مأموریت ماموریتی است که بنت خودش می خواهد خلبان شود
9. I confess without shame I was unmanned - choked with dust and tears both.
[ترجمه ترگمان]اعتراف می کنم که بدون شرمندگی، بدون احساس از دست رفته بودم - با گرد و خاک و اشک، هر دو گریه کردم
[ترجمه گوگل]من بدون اینکه شرمسارم اعتراف کنم من بدون سرنشین بودم - هر دو گرد و غبار و اشک را خفه میکردم
[ترجمه گوگل]من بدون اینکه شرمسارم اعتراف کنم من بدون سرنشین بودم - هر دو گرد و غبار و اشک را خفه میکردم
10. Unmanned, they float about like driftwood, secure in the knowledge that they've already lost.
[ترجمه ترگمان]Unmanned، آن ها مثل چوب جنگلی در حال شناور شدن هستند و در دانشی که قبلا از دست داده اند ایمن هستند
[ترجمه گوگل]بدون سرنشینان، آنها را در مورد مانند driftwood شناور، امن در دانش که آنها قبلا از دست داده است
[ترجمه گوگل]بدون سرنشینان، آنها را در مورد مانند driftwood شناور، امن در دانش که آنها قبلا از دست داده است
11. The fare from the last unmanned station is probably less than a pound.
[ترجمه ترگمان]کرایه آخرین ایستگاه بدون سرنشین احتمالا کم تر از یک پوند است
[ترجمه گوگل]کرایه از آخرین ایستگاه بدون سرنشین احتمالا کمتر از یک پوند است
[ترجمه گوگل]کرایه از آخرین ایستگاه بدون سرنشین احتمالا کمتر از یک پوند است
12. A small UAV (unmanned air vehicle) for intelligence reconnaissance. The UAV's flight and activities are directed from the ground by a mission control center that serves, in effect, as its pilot.
[ترجمه ترگمان]یک UAV کوچک (وسیله نقلیه هوایی بدون سرنشین)برای شناسایی هوش پرواز و فعالیت های مافوق صوت بدون سرنشین توسط مرکز کنترل ماموریت هدایت می شوند که در عمل به عنوان خلبان آن عمل می کند
[ترجمه گوگل]یک هواپیمای بدون سرنشین (UAV) کوچک برای شناسایی اطلاعات پرواز و فعالیت های هواپیمای بدون سرنشین از یک مرکز کنترل مأموریت است که در واقع به عنوان خلبان آن عمل می کند
[ترجمه گوگل]یک هواپیمای بدون سرنشین (UAV) کوچک برای شناسایی اطلاعات پرواز و فعالیت های هواپیمای بدون سرنشین از یک مرکز کنترل مأموریت است که در واقع به عنوان خلبان آن عمل می کند
13. An unmanned Russian supply ship has now docked securely with the International Space Station following an earlier unsuccessful attempt.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی نیروی دریایی بدون سرنشین در حال حاضر به دنبال یک تلاش ناموفق قبلی، بطور ایمن در ایستگاه بین المللی فضایی پهلو گرفته است
[ترجمه گوگل]یک کشتی نیروی دریایی بدون سرنشین در حال حاضر به طور ایمن با ایستگاه فضایی بین المللی پس از یک تلاش ناموفق قبلی پای بند است
[ترجمه گوگل]یک کشتی نیروی دریایی بدون سرنشین در حال حاضر به طور ایمن با ایستگاه فضایی بین المللی پس از یک تلاش ناموفق قبلی پای بند است
14. The US Navy released a new version of Unmanned Underwater Vehicles ( UUV ) Master Plan recently.
[ترجمه ترگمان]نیروی دریایی ایالات متحده اخیرا یک نسخه جدید از Unmanned وسایل نقلیه زیر آب (UUV)را منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]نیروی دریایی ایالات متحده به تازگی منتشر شده نسخه جدیدی از طرح اصلی خودروهای زیردریایی بدون سرنشین (UUV)
[ترجمه گوگل]نیروی دریایی ایالات متحده به تازگی منتشر شده نسخه جدیدی از طرح اصلی خودروهای زیردریایی بدون سرنشین (UUV)
15. A rescue plan could be achieved by sending an unmanned module to the space station.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه نجات را می توان با ارسال یک ماژول بدون سرنشین به ایستگاه فضایی به دست آورد
[ترجمه گوگل]با ارسال یک ماژول بدون سرنشین به ایستگاه فضایی، یک طرح نجات می تواند به دست آید
[ترجمه گوگل]با ارسال یک ماژول بدون سرنشین به ایستگاه فضایی، یک طرح نجات می تواند به دست آید
a unmanned flight to the moon
پرواز بیسرنشین به ماه
پیشنهاد کاربران
مضطرب و پریشان، دلسرد، هراسان
( هواپیما/ سفینه ) بدون سر نشین
The unmanned capsule will bring particles of solar wind back to Earth
Oxford Dictionary@
Oxford Dictionary@
کلمات دیگر: