کلمه جو
صفحه اصلی

tune up


معنی : موتور را تنظیم کردن، شروع باواز کردن
معانی دیگر : 1- (موتور اتومبیل و غیره) تعمیر و تنظیم کردن، میزان کردن، رگلاژ کردن 2- (ساز موسیقی) کوک کردن

انگلیسی به فارسی

شروع باواز کردن، (مکانیک) موتور را تنظیم کردن، تنظیم


انگلیسی به انگلیسی

• adjustment of the motor (of a car, etc.) in order to make sure that the engine is running properly

اسم ( noun )
(1) تعریف: a general adjustment to put all parts, as of an engine, in good working order.
مشابه: adjustment

(2) تعریف: (informal) something done as a preparation or warm-up before an important event.

- This bout was a tune-up for the championship fight.
[ترجمه ترگمان] این مسابقه برای مسابقه قهرمانی آماده بود
[ترجمه گوگل] این مأموریتی برای مبارزه با قهرمانی بود

مترادف و متضاد

موتور را تنظیم کردن (فعل)
tune up

شروع باواز کردن (فعل)
tune up

harmonize


Synonyms: accommodate, adapt, adjust, attune, conform, coordinate, dial, fix, harmonize, integrate, modulate, pitch, proportion, reconcile, regulate, set, string, tighten, tune


bring into harmony


Synonyms: accommodate, adapt, adjust, attune, conform, coordinate, dial, fix, harmonize, integrate, modulate, pitch, proportion, reconcile, regulate, set, string, tighten


Antonyms: break, destroy, harm, hurt


جملات نمونه

1. I could hear the sound of a band tuning up.
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای a را بشنوم
[ترجمه گوگل]من می توانستم صدایی از تنظیم گروه را بشنوم

2. All the musical instruments had been tuned up before the concert began.
[ترجمه ترگمان]تمام آلات موسیقی پیش از شروع کنسرت به صدا درآمده بودند
[ترجمه گوگل]همه سازهای موسیقی پیش از شروع کنسرت، تنظیم شده بود

3. After the orchestra had tuned up(sentence dictionary), the conductor walked on to the stage.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه ارکستر فرهنگ لغت را تنظیم کرد، رهبر ارکستر به روی صحنه رفت
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه ارکستر تنظیم کرد (فرهنگ لغت جمله)، هادی وارد مرحله شد

4. They tuned up and sang a song.
[ترجمه ترگمان]آن ها را صدا کردند و یک آهنگ خواندند
[ترجمه گوگل]آنها تنظیم کرده و یک آهنگ را آواز خواندند

5. The orchestra were beginning to tune up.
[ترجمه ترگمان]ارکستر شروع به نواختن کرد
[ترجمه گوگل]ارکستر شروع به تنظیم کردن کرد

6. Before he began to play, Harry tuned up his banjo.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که شروع به بازی کند
[ترجمه گوگل]هری قبل از شروع به بازی، بانجو را تنظیم کرد

7. The band were tuning up their guitars.
[ترجمه ترگمان]نوازندگان گیتار خود را جمع کردند
[ترجمه گوگل]این گروه گیتار خود را تنظیم کردند

8. We should have our car tuned up before starting on our trip.
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از شروع سفر، اتومبیل خود را تنظیم کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید قبل از شروع سفر خود ماشین خود را تنظیم کنیم

9. The instruments should be tuned up before each performance.
[ترجمه ترگمان]ابزارها باید قبل از هر اجرا تنظیم شوند
[ترجمه گوگل]ابزار باید قبل از هر عملکرد تنظیم شود

10. The orchestra was tuning up as we entered the hall.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد تالار شدیم، نوازندگان می نواختند
[ترجمه گوگل]ارکستر تنظیم شد تا ما وارد سالن شدیم

11. He began to tune up his violin.
[ترجمه ترگمان]شروع به نواختن ویولن کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به تنظیم ویولون کرد

12. The orchestra were tuning up as we entered the hall.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد تالار شدیم، نوازندگان می نواختند
[ترجمه گوگل]ارکستر با ورود به سالن تنظیم شد

13. They are tuning up a plane on the flight line.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال تنظیم یک هواپیما در خط پرواز هستند
[ترجمه گوگل]آنها هواپیمایی را در خط پرواز تنظیم می کنند

14. Others were quietly tuning up their instruments.
[ترجمه ترگمان]بقیه به آرامی وسایلشان را جمع می کردند
[ترجمه گوگل]دیگران بی سر و صدا تنظیم ابزار خود را

15. She tuned up her piano.
[ترجمه ترگمان]پیانوی خود را کوک کرد
[ترجمه گوگل]او پیانو خود را تنظیم کرد

پیشنهاد کاربران

تنظیم کردن موتور

تنظیم موتور
Did u remember to tune up the car engine ?
یادت بود موتور ماشین رو تنظیم کنی؟


کلمات دیگر: