احترام گزاری، رعایت احترام وادب
respectfulness
احترام گزاری، رعایت احترام وادب
انگلیسی به فارسی
احترام
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being respectful, quality of showing honor
جملات نمونه
1. My respectfulness and regards are impossible to express simply through a card.
[ترجمه ترگمان]respectfulness و regards من برای بیان ساده از طریق یک کارت غیرممکن است
[ترجمه گوگل]احترام و احترام من فقط از طریق یک کارت بیان نمی شود
[ترجمه گوگل]احترام و احترام من فقط از طریق یک کارت بیان نمی شود
2. The second is the modification of "Quietness" toward "Respectfulness" in his debate with Buddhist and Laoist ideas and in his criticism of Zhang Shi and Wang Yinchen.
[ترجمه ترگمان]دومین، اصلاح \"Quietness\" به سوی \"respectfulness\" در مباحثات خود با عقاید بودایی و Laoist و در انتقاد خود از ژانگ Shi و وانگ Yinchen است
[ترجمه گوگل]دوم، اصلاح 'آرامش' نسبت به 'احترام' در بحث او با ایده های بودایی و لائوئیست و نقد او از ژانگ شی و وانگ یینچن است
[ترجمه گوگل]دوم، اصلاح 'آرامش' نسبت به 'احترام' در بحث او با ایده های بودایی و لائوئیست و نقد او از ژانگ شی و وانگ یینچن است
3. Berg was sitting beside the countess, trying with filial respectfulness to reassure her.
[ترجمه ترگمان]برگ در کنار کنتس نشسته می کوشید تا او را آرام سازد
[ترجمه گوگل]برگ کنار نشیمن نشسته بود و سعی می کرد با احترام شاگردان اطمینان یابد
[ترجمه گوگل]برگ کنار نشیمن نشسته بود و سعی می کرد با احترام شاگردان اطمینان یابد
4. In order to understand it, a reader should be humble and respectfulness to the Almighty God.
[ترجمه ترگمان]برای درک آن، خواننده باید متواضع و respectfulness به خدای متعال باشد
[ترجمه گوگل]به منظور درک آن، یک خواننده باید فروتن و احترام به خداوند متعال باشد
[ترجمه گوگل]به منظور درک آن، یک خواننده باید فروتن و احترام به خداوند متعال باشد
5. In addition, many of Xie Liangzuo's ideas, such as the theory to consider Li as Honesty, and to consider Chang - xing - xing as respectfulness, had great impact to the Neo-Confucianism.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از ایده های Xie، از جمله تیوری برای در نظر گرفتن Li به عنوان Honesty، و برای در نظر گرفتن چانگ - xing - xing به عنوان respectfulness، تاثیر زیادی بر the نئو Confucianism داشته است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از ایده های Xie Liangzuo، نظریه نظریه لی به عنوان صحیح، و چانگ - xing - xing به عنوان احترام، تاثیر زیادی برای Neo - Confucianism بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از ایده های Xie Liangzuo، نظریه نظریه لی به عنوان صحیح، و چانگ - xing - xing به عنوان احترام، تاثیر زیادی برای Neo - Confucianism بود
6. In order to understand it, a reader should be humble and with respectfulness to the Almighty God.
[ترجمه ترگمان]برای درک آن، خواننده باید متواضع و با respectfulness به خدای متعال باشد
[ترجمه گوگل]برای درک آن، یک خواننده باید فروتن و با احترام به خداوند متعال باشد
[ترجمه گوگل]برای درک آن، یک خواننده باید فروتن و با احترام به خداوند متعال باشد
7. Yi Hwang in Korea not only inherited and developed the ideology of respectfulness but also made his philosophy into a system based on the i.
[ترجمه ترگمان]هوانگ دین در کره نه تنها ایدئولوژی of را به ارث برد و توسعه داد بلکه فلسفه اش را به سیستمی بر پایه i تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]یی هووان در کره نه تنها ایدئولوژی احترام را به ارث برده و توسعه داد، بلکه فلسفه خود را به یک نظام مبتنی بر I تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]یی هووان در کره نه تنها ایدئولوژی احترام را به ارث برده و توسعه داد، بلکه فلسفه خود را به یک نظام مبتنی بر I تبدیل کرد
8. Wouldn't you agree that our traditional culture is always credited with modesty, politeness and respectfulness, which have always been treasured for more than five thousand years?
[ترجمه ترگمان]آیا شما موافق نیستید که فرهنگ سنتی ما همیشه با تواضع، ادب و نزاکت مجاز است، که همیشه برای بیش از پنج هزار سال ارزشمند بوده است؟
[ترجمه گوگل]آیا شما موافق نیستید که فرهنگ سنتی ما همیشه با اعتدال، اعتقاد و احترام برخوردار است که همیشه بیش از پنج هزار سال محسوب می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شما موافق نیستید که فرهنگ سنتی ما همیشه با اعتدال، اعتقاد و احترام برخوردار است که همیشه بیش از پنج هزار سال محسوب می شود؟
9. In western world, politeness lays focus on interpersonal equality and cooperation. In China, politeness owns four primary elements: respectfulness, modesty, attitude and refinement.
[ترجمه ترگمان]در دنیای غرب ادب بر برابری بین فردی و هم کاری تمرکز دارد در چین، ادب دارای چهار عنصر اصلی است: respectfulness، تواضع، نگرش و پالایش
[ترجمه گوگل]در دنیای غرب، مشارکت سیاسی بر برابری و همکاری بین فردی تمرکز دارد در چین، عدالت دارای چهار عنصر اصلی احترام، نگرش، نگرش و پالایش است
[ترجمه گوگل]در دنیای غرب، مشارکت سیاسی بر برابری و همکاری بین فردی تمرکز دارد در چین، عدالت دارای چهار عنصر اصلی احترام، نگرش، نگرش و پالایش است
کلمات دیگر: