ازروی کنجکاوی، فضولانه
inquisitively
ازروی کنجکاوی، فضولانه
انگلیسی به فارسی
از روی فضولی، از روی کنجکاوی
انگلیسی به انگلیسی
• questioningly; curiously; nosily, in a prying manner
جملات نمونه
1. The Mouse looked at her rather inquisitively, and seemed to her to wink with one of its little eyes, but it said nothing.
[ترجمه ترگمان]موش با کنجکاوی به او نگاه کرد و به نظرش رسید که با یکی از چشمان کوچکش چشمکی زد، اما چیزی نگفت
[ترجمه گوگل]ماوس به نظرش دقیق تر به نظر می رسید و به نظر می رسید که او را با یکی از چشم های کوچکش لمس کند، اما هیچ چیزی نگفت
[ترجمه گوگل]ماوس به نظرش دقیق تر به نظر می رسید و به نظر می رسید که او را با یکی از چشم های کوچکش لمس کند، اما هیچ چیزی نگفت
2. The mouse looked around the room inquisitively.
[ترجمه ترگمان]موش با کنجکاوی به اطراف اتاق نگاه کرد
[ترجمه گوگل]ماوس در اطراف اتاق مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]ماوس در اطراف اتاق مورد توجه قرار گرفت
3. He peeped inquisitively into the drawer.
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی به داخل کشو نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طور دقیق به کشو نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طور دقیق به کشو نگاه کرد
4. The mouse looked at her rather inquisitively.
[ترجمه ترگمان]موش با کنجکاوی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]ماوس به نظرش جالب بود
[ترجمه گوگل]ماوس به نظرش جالب بود
5. Caption: Staring inquisitively into the lens, London's wildlife are seen in a whole new perspective.
[ترجمه ترگمان]عنوان: نگاه کنجکاوانه به لنز، حیات وحش لندن در یک دیدگاه کاملا جدید دیده می شود
[ترجمه گوگل]عنوان: با نگاهی دقیق به لنز، حیات وحش لندن در یک چشم انداز کاملا جدید دیده می شود
[ترجمه گوگل]عنوان: با نگاهی دقیق به لنز، حیات وحش لندن در یک چشم انداز کاملا جدید دیده می شود
6. Molly looked at Ann inquisitively. "Where do you want to go?".
[ترجمه ترگمان]مالی با کنجکاوی به آن نگاه کرد و پرسید: \"کجا می خواهی بروی؟\"
[ترجمه گوگل]مولی به ان نگاه کرد 'کجا میخواهی بروی؟'
[ترجمه گوگل]مولی به ان نگاه کرد 'کجا میخواهی بروی؟'
7. She wrinkled her brow inquisitively.
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی پیشانیش را چین انداخت
[ترجمه گوگل]او چشمانش را به صورت ذهنی چروک کرده است
[ترجمه گوگل]او چشمانش را به صورت ذهنی چروک کرده است
8. 'Good night, citizen,' said Sydney Carton, pausing in going by; for, the man eyed him inquisitively.
[ترجمه ترگمان]سیدنی کارتن لحظه ای درنگ کرد و با کنجکاوی به او نگریست و گفت: شب به خیر، هم وطن
[ترجمه گوگل]'شب خوب، شهروند،' سیدنی کارتون گفت، توقف در رفتن؛ برای، مرد او را مضحکی دید
[ترجمه گوگل]'شب خوب، شهروند،' سیدنی کارتون گفت، توقف در رفتن؛ برای، مرد او را مضحکی دید
9. The baby often seems enveloped in a protective bubble, perhaps an embryonic sack in which he hides but peers inquisitively out to the world.
[ترجمه ترگمان]کودک اغلب به نظر می رسد که در یک حباب محافظ پیچیده شده باشد، شاید یک کیسه embryonic که در آن پوست خود را پنهان می کند اما با کنجکاوی به دنیا نگاه می کند
[ترجمه گوگل]کودک اغلب به نظر می رسد در یک حباب محافظ قرار گرفته است، شاید یک کیسه جنینی است که در آن پنهان است، اما ذهنیتی را به جهان می کشد
[ترجمه گوگل]کودک اغلب به نظر می رسد در یک حباب محافظ قرار گرفته است، شاید یک کیسه جنینی است که در آن پنهان است، اما ذهنیتی را به جهان می کشد
10. A raccoon, its nose against the wire of its cage, poked its fingers inquisitively through.
[ترجمه ترگمان]یک راکون با بینی عقابی که با دقت به آن وصل شده بود، با دقت به آن ضربه می زد
[ترجمه گوگل]یک راکون، بینی خود را بر روی سیم از قفس آن، انگشتان دست خود را به طرز مبهم از طریق
[ترجمه گوگل]یک راکون، بینی خود را بر روی سیم از قفس آن، انگشتان دست خود را به طرز مبهم از طریق
کلمات دیگر: