• in a confined manner, limitedly
restrictedly
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Inclusion criteria:Typical literatures, basic experimental research that restrictedly and scientifically designed, prospective randomized clinical research as well as case control study.
[ترجمه ترگمان]معیارهای ورود: ادبیات معمول، تحقیقات مقدماتی پایه که restrictedly و از لحاظ علمی طراحی شده، تحقیق بالینی تصادفی بالقوه و همچنین مطالعه کنترل موردی
[ترجمه گوگل]معیارهای ورودی نمونه های متداول، پژوهش های تجربی پایه ای که به طور محدود و علمی طراحی شده اند، تحقیقات بالینی تصادفی آینده ای و همچنین مطالعه مورد کنترل است
[ترجمه گوگل]معیارهای ورودی نمونه های متداول، پژوهش های تجربی پایه ای که به طور محدود و علمی طراحی شده اند، تحقیقات بالینی تصادفی آینده ای و همچنین مطالعه مورد کنترل است
2. However, court's mediation is used restrictedly and has brought many complains because of its structural and technique limitations.
[ترجمه ترگمان]با این حال، میانجی گری دادگاه از restrictedly استفاده کرده است و بسیاری از مردم را به دلیل محدودیت های ساختاری و تکنیکی خود آورده است
[ترجمه گوگل]با این وجود، میانجیگری دادگاه به صورت محدود استفاده می شود و به دلیل محدودیت های ساختاری و تکنیکی آن، بسیاری از شکایات را به همراه داشته است
[ترجمه گوگل]با این وجود، میانجیگری دادگاه به صورت محدود استفاده می شود و به دلیل محدودیت های ساختاری و تکنیکی آن، بسیاری از شکایات را به همراه داشته است
3. The Hume's Pheasant (Syrmaticus humiae) is an endangered species of Galliformes, distributed restrictedly in northeastern India, northern Myarmar, northwestern Thailand and southwestern China.
[ترجمه ترگمان]The (Syrmaticus humiae)گونه ای از گونه های در معرض خطر انقراض است که در شمال شرقی هند، شمال Myarmar، شمال غربی تایلند و جنوب غربی چین توزیع شده است
[ترجمه گوگل]Pheasant Hume (Syrmaticus humiae) یکی از گونه های در معرض خطر Galliformes است که به طور محدود در شمال شرقی هند، شمال Myarmar، شمال غربی تایلند و جنوب غربی چین توزیع شده است
[ترجمه گوگل]Pheasant Hume (Syrmaticus humiae) یکی از گونه های در معرض خطر Galliformes است که به طور محدود در شمال شرقی هند، شمال Myarmar، شمال غربی تایلند و جنوب غربی چین توزیع شده است
4. In order to make the president use his power fully and restrictedly there must be some systems to guarantee.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه رئیس جمهور به طور کامل از قدرت خود استفاده کند، باید سیستمی برای تضمین وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای اینکه رئیس جمهور از قدرت خود به طور کامل و محدود استفاده کند، باید سیستم هایی برای تضمین وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای اینکه رئیس جمهور از قدرت خود به طور کامل و محدود استفاده کند، باید سیستم هایی برای تضمین وجود داشته باشد
5. Under traditional dynasty system, central government strengthened military and executive administration, and decided to open ban on marine trade restrictedly.
[ترجمه ترگمان]در نظام پادشاهی سنتی، دولت مرکزی دولت اجرایی و اجرایی را تقویت کرد و تصمیم گرفت که ممنوعیت تجارت دریایی را ممنوع کند
[ترجمه گوگل]در نظام سلسله سنتی، دولت مرکزی حکومت نظامی و اجرایی را تقویت کرد و تصمیم گرفت تا محدودیت تجارت دریایی را به طور محدود باز کند
[ترجمه گوگل]در نظام سلسله سنتی، دولت مرکزی حکومت نظامی و اجرایی را تقویت کرد و تصمیم گرفت تا محدودیت تجارت دریایی را به طور محدود باز کند
کلمات دیگر: