کلمه جو
صفحه اصلی

serai


(از ریشه ی فارسی: سرای)، (در خاورمیانه) مسافرخانه، کاروانسرا

انگلیسی به فارسی

(از ریشه‌ی فارسی: سرای) (در خاورمیانه) مسافرخانه، کاروانسرا


(از ریشه‌ی فارسی: سرای) (ترکیه) کاخ


انگلیسی به انگلیسی

• caravansary, inn which accommodates caravans (in the orient); inn or hotel; harem, part of a muslim house inhabited by wives and concubines; turkish palace

جملات نمونه

1. Officials say the army post, located in Serai Naurang town in Khyber Pakhtunkhwa province, was attacked before dawn Saturday.
[ترجمه ترگمان]مقامات می گویند که ایست بازرسی ارتش که در شهرک Serai Naurang واقع در استان خیبر پختونخوا واقع شده است قبل از سپیده دم روز شنبه مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که پست ارتش، واقع در شهر سارای نورنگ در استان خیبر پختونخوا، قبل از ظهر روز شنبه مورد حمله قرار گرفت

2. Area Serai, intertwined vines and plant species richness.
[ترجمه ترگمان]درختان جنگلی، پیچک های به هم پیوسته و غنای گونه ای گیاهان
[ترجمه گوگل]منطقه Serai، انگور در هم آمیخته و غنای گونه گیاهی

3. Serai process of vegetation on the sand of Zhanggutai in Liaoning province is from moving dune.
[ترجمه ترگمان]فرآیند Serai پوشش گیاهی بر روی شن of در استان لیائونینگ از تپه شنی در حال حرکت است
[ترجمه گوگل]فرآیند پوشش گیاهی در ماسه Zhanggutai در استان لیائونینگ از حرکت درخت است

4. Geylang Serai is the cultural heart of the Malay community in Singapore.
[ترجمه ترگمان]Geylang Serai، قلب فرهنگی جامعه مالایا در سنگاپور است
[ترجمه گوگل]Geylang Serai قلب فرهنگی جامعه مالایی در سنگاپور است

5. Je serai libre d è s que j'aurai fini mon travail.
[ترجمه ترگمان]تلاش خود را آزاد می کنم تا او را آزاد کنم
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل موفقیت شما این است که شما را یاری کند


کلمات دیگر: