کلمه جو
صفحه اصلی

innovativeness

انگلیسی به فارسی

نوآوری


انگلیسی به انگلیسی

• inventiveness, quality of introducing new things, creativity

جملات نمونه

1. Determining the personality and feature of the ideological innovativeness as well as the subjectivity of periodicals is the key whereby the style of the periodical is formed.
[ترجمه ترگمان]تعیین شخصیت و ویژگی نوآوری های ایدئولوژیکی و نیز ذهنیت مجلات، کلیدی است که به موجب آن سبک دوره زمانی شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]تعریف شخصیت و ویژگی نوآوری ایدئولوژیک و همچنین سوژه بودن نشریات، کلیدی است که در آن سبک مجله شکل می گیرد

2. With the core values focused on quality and innovativeness, GoerTek empowers communications and sound entertainment s.
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارزش های اصلی تمرکز بر کیفیت و نوآوری، GoerTek قدرت ارتباطات و برنامه سرگرمی را توانمند می سازد
[ترجمه گوگل]با توجه به ارزش های اصلی که بر کیفیت و نوآوری متمرکز است، GoerTek تقویت ارتباطات و سرگرمی های صوتی است

3. Adaptability, flexibility, speed, aggressiveness and innovativeness are the keys to remaining competitive today.
[ترجمه ترگمان]سازگاری پذیری، انعطاف پذیری، سرعت، پرخاشگری و نوآوری کلیدهای یدکی هستند
[ترجمه گوگل]سازگاری، انعطاف پذیری، سرعت، تهاجمی و نوآوری، کلید حفظ رقابت امروز است

4. News planning, characteristic of systematicness, innovativeness and universality, is the overall utilization of news resources and must be human-oriented and explore new ways to report news.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی اخبار، ویژگی of، نوآوری و عمومیت، کاربرد کلی منابع خبری است و باید روش های جدیدی برای گزارش دادن اخبار باشد
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی اخبار، ویژگی سیستماتیک، نوآوری و جهانی بودن، بهره برداری کلی از منابع خبری است و باید به گونهای انسان گرا و کشف راه های جدید برای گزارش اخبار باشد

5. What they found was that innovativeness had nothing to do with the number of bookmarks accessed or even the number of people an individual connected to through the bookmarking system.
[ترجمه ترگمان]چیزی که آن ها دریافتند این بود که نوآوری هیچ ارتباطی با تعداد چوب الف ها یا حتی تعداد افرادی که در سیستم bookmarking ارتباط دارند ندارد
[ترجمه گوگل]آنچه آنها متوجه شدند این بود که نوآوری هیچ ارتباطی با تعداد بارگذاری های نشانگرها یا حتی تعداد افرادی که فرد را از طریق سیستم نشانه گذاری پیوند داده بودند هیچ ارتباطی نداشت

6. These projects showed the wisdom and innovativeness of the participating students.
[ترجمه ترگمان]این پروژه ها نشان دهنده دانش و نوآوری دانشجویان شرکت کننده بودند
[ترجمه گوگل]این پروژه ها عقل و نوآوری دانشجویان شرکت کننده را نشان داد

7. Innovativeness is the source of ideological and political work of university students.
[ترجمه ترگمان]Innovativeness منبع کار ایدئولوژیک و سیاسی دانشجویان دانشگاه است
[ترجمه گوگل]نوآوری منبع کار ایدئولوژیک و سیاسی دانشجویان است

8. The success of e-commerce applications also depends on the variety and innovativeness of multimedia content and packaging.
[ترجمه ترگمان]موفقیت کاربردهای تجارت الکترونیک نیز به تنوع و نوآوری محتوی چند رسانه ای و بسته بندی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]موفقیت برنامه های کاربردی تجارت الکترونیک نیز بستگی به نوع و نوآوری محتوای و بسته بندی چند رسانه ای دارد

9. One of the primary determinants of economic growth is innovativeness.
[ترجمه ترگمان]یکی از عوامل تعیین کننده رشد اقتصادی، نوآوری است
[ترجمه گوگل]یکی از عوامل اصلی رشد اقتصادی نوآوری است

10. Its criteria should have universality, inheritableness, practicability, factuality, common people's characters, innovativeness, eternalness and sacredness .
[ترجمه ترگمان]معیارهای آن باید جهان شمولی، inheritableness، practicability، factuality، شخصیت های عمومی مردم، نوآوری، eternalness و تقدس داشته باشند
[ترجمه گوگل]معیارهای آن باید جهانی بودن، ارثی بودن، عملی بودن، واقعیت، شخصیت های رایج، نوآوری، ابدی و مقدس باشد

11. Judges will evaluate projects upon a number of criteria, including but not limited to feasibility, innovativeness, soundness of the technology, China market focus, and teamwork.
[ترجمه ترگمان]قضات پروژه ها را براساس تعدادی از معیارها ارزیابی خواهند کرد، از جمله نه محدود به امکان سنجی، نوآوری، صحت فن آوری، تمرکز بازار چین و کار گروهی
[ترجمه گوگل]قضات پروژه ها را بر اساس تعدادی از معیارها، از جمله اما نه محدود به امکان پذیری، نوآوری، صداقت تکنولوژی، تمرکز بازار چین و کار گروهی، ارزیابی خواهند کرد

12. As the basis for nurturing human talents and enhancing national innovativeness, education must be put at a pivotal place in our overall strategy of the modernization program.
[ترجمه ترگمان]به عنوان اساس پرورش استعدادهای انسانی و افزایش نوآوری ملی، آموزش باید در یک نقطه محوری در استراتژی کلی برنامه مدرن سازی ما قرار گیرد
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش باید به عنوان پایه ای برای پرورش استعدادهای انسانی و ارتقاء نوآوری در سطح ملی در استراتژی کلی برنامه ی نوسازی قرار گیرد

13. In the process, human-centered spirit should be realized and innovativeness and effectiveness of the ideological work should be reinforced.
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند، روح انسان محور باید درک شود و نوآوری و اثربخشی کار ایدئولوژیک باید تقویت شود
[ترجمه گوگل]در این فرایند روح انسان محور باید درک شود و نوآوری و کارآیی کار ایدئولوژیک باید تقویت شود

پیشنهاد کاربران

ابتکار

نوآورانگی


کلمات دیگر: