(به ویژه بازرگانی یا مهاجرت) تحدید گرایی، مرزش گرایی، سیاست محدودیت
restrictionism
(به ویژه بازرگانی یا مهاجرت) تحدید گرایی، مرزش گرایی، سیاست محدودیت
انگلیسی به فارسی
محدودیت
سیاست محدودیت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: restrictionist (adj.), restrictionist (n.)
مشتقات: restrictionist (adj.), restrictionist (n.)
• : تعریف: the policy of supporting restriction or limitation, as of trade, immigration, use of land, or the like.
• policy that limits a particular action, policy that promotes the restriction of something
جملات نمونه
1. There are two models of liberalism and restrictionism in sublease legislation.
[ترجمه ترگمان]دو مدل لیبرالیسم و restrictionism در قانون sublease وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو مدل لیبرالیسم و محدودیت در قوانین حقوقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو مدل لیبرالیسم و محدودیت در قوانین حقوقی وجود دارد
2. There are two opinions that are negativism and restrictionism to the mandatory factors in mediation system.
[ترجمه ترگمان]دو نظراتی وجود دارد که به عوامل الزامی در سیستم وساطت اشاره دارند
[ترجمه گوگل]دو دیدگاه وجود دارد که منفی بودن و محدودیت به عوامل اجباری در سیستم میانجیگری است
[ترجمه گوگل]دو دیدگاه وجود دارد که منفی بودن و محدودیت به عوامل اجباری در سیستم میانجیگری است
3. Like gout, anti-immigration restrictionism is a perennial affliction that comes and goes with the seasons.
[ترجمه ترگمان]همانند نقرس، restrictionism ضد مهاجرت یک مشکل همیشگی است که پیش می آید و با فصول پیش می رود
[ترجمه گوگل]مثل نقرس، محدودیت گرایی ضد مهاجرت یک بیماری بسیار متداول است که با فصول می آید و می رود
[ترجمه گوگل]مثل نقرس، محدودیت گرایی ضد مهاجرت یک بیماری بسیار متداول است که با فصول می آید و می رود
4. Our country adopts restrictionism in General Rules of the Civil Law, the original Economic Contract Law and Urban Real Estate Management Law.
[ترجمه ترگمان]کشور ما restrictionism را در قوانین عمومی قانون مدنی، قانون قرارداد اقتصادی اصلی و قانون مدیریت املاک شهری تصویب کرده است
[ترجمه گوگل]کشور ما در قوانین عمومی قانون مدنی، قانون قرارداد اصلی و قانون مدیریت املاک شهری، محدودیت پذیری را پذیرفته است
[ترجمه گوگل]کشور ما در قوانین عمومی قانون مدنی، قانون قرارداد اصلی و قانون مدیریت املاک شهری، محدودیت پذیری را پذیرفته است
5. Immigrant restrictionism is stiffing hundreds of thousands of American citizens and legal residents out of their tax-rebate checks.
[ترجمه ترگمان]مهاجر مهاجر صدها هزار شهروند آمریکایی و ساکنان قانونی را از چک های مالیاتی معاف می کند
[ترجمه گوگل]محدودیت محدود مهاجران صدها هزار نفر از شهروندان آمریکایی و ساکنان قانونی را از چک های تخفیف مالیاتی خود خسته می کنند
[ترجمه گوگل]محدودیت محدود مهاجران صدها هزار نفر از شهروندان آمریکایی و ساکنان قانونی را از چک های تخفیف مالیاتی خود خسته می کنند
6. Howeer, some groups, including TESOL, the organization for Teachers of English to Speakers of Other Languages, object to such "language restrictionism. "
[ترجمه ترگمان]Howeer، برخی از گروه ها، از جمله TESOL، سازمان معلمان زبان انگلیسی برای سخنگویان زبان های دیگر، اعتراض به چنین \"restrictionism زبانی\"
[ترجمه گوگل]بعضی از گروه ها، از جمله TESOL، سازمان برای معلمان انگلیسی به سخنرانان دیگر زبان، به چنین 'محدودیت زبان' متوسل می شوند '
[ترجمه گوگل]بعضی از گروه ها، از جمله TESOL، سازمان برای معلمان انگلیسی به سخنرانان دیگر زبان، به چنین 'محدودیت زبان' متوسل می شوند '
کلمات دیگر: