کلمه جو
صفحه اصلی

sergeant major


(ارتش) استوار، گروهبان یکم

انگلیسی به فارسی

(نظامی) گروهبان یکم


گروهبان یکم


انگلیسی به انگلیسی

• military rank between a first sergeant and a first major sergeant
a sergeant major is a non-commissioned army officer of the highest rank.

جملات نمونه

1. The company was numbered off by the sergeant major.
[ترجمه ترگمان]سرگرد با سرگرد دست داده بود
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط مهمان سربازی مجددا عضو شد

2. Why would the command sergeant major want to talk to you?
[ترجمه ترگمان]چرا فرمانده سرگرد میخواد با شما صحبت کنه؟
[ترجمه گوگل]چرا فرمانده ارشد گروه می خواهد با شما صحبت کند؟

3. Never mind that old sergeant major of yours won't lie down, you're not doin' any ironing.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که این سرگرد پیر تو دروغ نمی گوید، تو هیچ اتو اتو نمی کنی
[ترجمه گوگل]هرگز فکر نکنید که سربازان قدیمی شما به شما دروغ نمی گویند، شما هیچ اتفاقی نمی افتید

4. He appeared slight standing next to the sergeant major, although he must have been a shade over six feet himself.
[ترجمه ترگمان]او اندکی کنار گروهبان ایستاده بود، با این که بیش از شش پا روی آن سایه انداخته بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا در کنار سرباز بزرگ ایستاده بود، اگر چه او باید سایه ای بیش از شش پا داشته باشد

5. Wild boar battalion sergeant major of the Han Mok died!
[ترجمه ترگمان]، گروهبان گردان وحشی \"هان mok\" مرد
[ترجمه گوگل]گروهبان وحشی مهمان مهمان خانم هانکک درگذشت!

6. The company was numbered off by sergeant major.
[ترجمه ترگمان]سرگرد با سرگرد دست داده بود
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط سرباز بزرگ معروف شد

7. My Sergeant Major said that we could count on you.
[ترجمه ترگمان]گروهبان \"میجر\" گفت که ما میتونیم روی تو حساب کنیم
[ترجمه گوگل]سرباز ارشد من گفت که می توانیم روی شما حساب کنیم

8. What are you look for, sergeant major?
[ترجمه ترگمان]دنبال چی می گردی، گروهبان بزرگ؟
[ترجمه گوگل]شما چه کسی هستید، سرباز بزرگ؟

9. An Enlisted Soldier's rank can range from Private to Sergeant Major of the Army.
[ترجمه ترگمان]رتبه یک سرباز Enlisted می تواند از بخش خصوصی تا گروهبان \"گروهبان\" ارتش در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]رتبه ارتش سرباز می تواند از سرباز ارتش به سرباز ارتش تقسیم شود

10. One of the soldiers was Jerry Wilson, 4 of Thomson, Ga., the 101st's command sergeant major, meaning he was the unit's senior enlisted man.
[ترجمه ترگمان]یکی از سربازان جری ویل سن بود فرمانده ارتش ۱۰۱ یعنی مامور ارشد گروه، بود که او را استخدام کرده بود
[ترجمه گوگل]یکی از سربازان جری ویلسون، 4 تن از تامسون، گ, فرمانده ارشد گروه 101، به این معنی بود که او مرد ارشد ارشد واحد بود


کلمات دیگر: