nystagmus

1. Congenital nystagmus starts soon after birth and is occasionally seen in an outpatient setting.

[ترجمه ترگمان]ناهنجاری های مادرزادی به زودی پس از تولد آغاز می شود و گاهی در یک محیط سرپایی دیده می شود
[ترجمه گوگل]زایمان زودرس پس از زایمان آغاز می شود و گاهی اوقات در محیط سرپایی دیده می شود

2. The nystagmus may have a vertical component.

[ترجمه ترگمان]The ممکن است یک مولفه عمودی داشته باشند
[ترجمه گوگل]نایستگموس ممکن است یک مولفه عمودی داشته باشد

3. Amongst these are glaucoma and nystagmus.

[ترجمه ترگمان]در میان این ها glaucoma و nystagmus هستند
[ترجمه گوگل]در میان این ها، گلوکوم و نایساتگموس هستند

4. The nystagmus consists of coarse oscillations that remain in the horizontal plane, even on upward and downward movements of the eyes.

[ترجمه ترگمان]The شامل نوسانات درشت است که در سطح افقی، حتی در حرکات رو به بالا و رو به پایین چشم ها باقی می ماند
[ترجمه گوگل]نایساگموس شامل نوسانات درشت است که در قسمت افقی باقی می ماند، حتی در حرکت و حرکت پایین چشم

5. Downbeat nystagmus is a term used to describe nystagmus with fast-phase beating downward when the eyes are looking forward or down.

[ترجمه ترگمان]downbeat nystagmus اصطلاحی است که برای توصیف nystagmus با ضربه سریع به پایین زمانی که چشم ها به جلو یا پایین نگاه می کنند، استفاده می شود
[ترجمه گوگل]نایساگموس ضعیف اصطلاح است که برای توصیف نیشنگموس با فاز فاز ضعیف به سمت پایین حرکت می کند زمانی که چشم ها به جلو یا پایین می روند

6. In the preponderance of cases, marked nystagmus is accompanied by a very uncomfortable feeling of vertigo.

[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، nystagmus با احساس ناراحتی و سرگیجه همراه است
[ترجمه گوگل]در غلبه بر موارد، نشستی مشخص شده با یک احساس ناخوشایند سرگیجه همراه است

7. By convention, the direction of the nystagmus is said to be toward the side of the fast phase.

[ترجمه ترگمان]از طریق کنوانسیون، گفته می شود که جهت حرکت به سمت پهلوی مرحله سریع باشد
[ترجمه گوگل]به طور مشترک، جهت نایستگموس گفته می شود که به سمت فاز سریع است

8. Nystagmus blockage syndrome ( Report of 3 cases ).

[ترجمه ترگمان]سندرم blockage Nystagmus (گزارش ۳ مورد)
[ترجمه گوگل]سندرم انسداد نیشنگم (گزارش 3 مورد)

9. Nystagmus causes the eyes uncontrollable manner, so that people condition cannot keep their eyes still.

[ترجمه ترگمان]nystagmus به صورت غیرقابل کنترل هستند، برای همین وضع مردم هنوز نمی توانند چشم هایشان را باز نگه دارند
[ترجمه گوگل]نیتسگموس باعث می شود که چشم ها به شکل غیر قابل کنترل، به طوری که شرایط مردم نمی تواند چشم خود را هنوز هم نگه دارید

10. Perverted nystagmus pointed to central abnormality.

[ترجمه ترگمان]Perverted nystagmus به نا هنجاری مرکزی اشاره کرد
[ترجمه گوگل]نایستگموس منحرف به اختلالات مرکزی اشاره کرد

11. Progresses to incoordination, tremors, nystagmus, head pressing, paralysis and convulsions.

[ترجمه ترگمان]progresses به incoordination، لرزش و لرزش و سر و تشنج و تشنج و تشنج
[ترجمه گوگل]پیشرفت به عدم انطباق، لرزش، نایساتگموس، سر و فشار، فلج و تشنج

12. The effects of Nystagmus can also be reduced by drugs.

[ترجمه ترگمان]اثرات of نیز می تواند به وسیله مواد مخدر کاهش یابد
[ترجمه گوگل]اثرات نیاسگموس نیز می تواند توسط داروها کاهش یابد

13. Nystagmus, irregular rapid movement of the eyes back and forth.

[ترجمه ترگمان]حرکت سریع و نامنظم چشم ها را به عقب و جلو برمی گرداند
[ترجمه گوگل]نایساگموس، حرکت سریع نا منظم چشمها به جلو و عقب

14. RESULTS: ENG recorded tow kinds of nystagmus waveform as saw tooth wave and pendulum waveformsinusoidal wave.

[ترجمه ترگمان]نتایج: ENG، دو نوع از شکل موج nystagmus را به عنوان موج دندان و موج waveformsinusoidal ثبت کرد
[ترجمه گوگل]نتایج: ENG ضبط شده انواع مختلف شکل موج نستاتوما را به عنوان موج دندانه دار و موج waveformsinusoidoid پاندول ثبت شده است

15. Both eyes look in the front direction without nystagmus or with slight nystagmus.

[ترجمه ترگمان]هر دو چشم به سمت جلو بدون حرکت nystagmus یا حرکت nystagmus حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو چشم در جهت جلو بدون نیشنگموس یا کمی نیشنگموس نگاه می کنند

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران