(در رمان و نمایش و غیره: منظره یا لهجه یا رفتار یا سنت محلی که برای اصیل جلوه دادن به کار می رود) ویژگی های محلی، جزئیات بودگاهی، بودگاه رنگ، رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه، خصوصیات محلی
local color
(در رمان و نمایش و غیره: منظره یا لهجه یا رفتار یا سنت محلی که برای اصیل جلوه دادن به کار می رود) ویژگی های محلی، جزئیات بودگاهی، بودگاه رنگ، رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه، خصوصیات محلی
انگلیسی به فارسی
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه، خصوصیاتمحلی
انگلیسی به انگلیسی
• local lifestyle, way of life of a certain area
اسم ( noun )
• : تعریف: the distinctive sights, customs, manners, speech, and the like that are characteristic of a particular place or period, either as observed in reality or depicted in literature.
مترادف و متضاد
regional character
Synonyms: ambience, color, evocation, feel, note, regional detail, sense of place, vibes
کلمات دیگر: