کلمه جو
صفحه اصلی

mercy killing


رجوع شود به: euthanasia

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: euthanasia


کشتن رحمت


انگلیسی به انگلیسی

• euthanasia, painless killing to relieve suffering
mercy killing is the act of killing someone who is very ill, in order to stop them suffering any more pain.

مترادف و متضاد

bringing about death for a sufferer


Synonyms: assisted suicide, euthanasia, negative euthanasia, passive euthanasia, playing God, pulling the plug


جملات نمونه

1. Whether mercy killing is justifiable is still an open question.
[ترجمه ترگمان]این که کشتن رحم قابل توجیه باشد، هنوز یک سوال باز است
[ترجمه گوگل]آیا قتل رحمت قابل توجیه است هنوز یک سوال باز است

2. Should the law allow mercy killing?
[ترجمه ترگمان]آیا قانون اجازه کشتن رحم را می دهد؟
[ترجمه گوگل]آیا قانون به قتل رحم اجازه می دهد؟

3. Frankly, it would have been a mercy killing.
[ترجمه ترگمان] رک و پوست کنده، این یه قتل دلسوزانه بود
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم، این یک قتل عام بود

4. So this would almost be a mercy killing.
[ترجمه ترگمان] پس این تقریبا یه قتل دلسوزانه ای بود
[ترجمه گوگل]بنابراین این تقریبا می تواند یک قتل رحمت باشد

5. In a word, the legislation of mercy killing is suitable for gradualness .
[ترجمه ترگمان]در یک کلام، قانون کشتن رحمت برای آرامی برای آرامی مناسب است
[ترجمه گوگل]به یک کلام، قانون قتل رحمت برای تدریجی مناسب است

6. Don't humiliate his intelligence, that just like in mercy killing.
[ترجمه ترگمان]اون هوش و شعور اون رو تحقیر نکن، فقط به خاطر کشتن mercy
[ترجمه گوگل]هوش خود را تحقیر نکنید، درست همانند قتل رحمت

7. Euthanasia is sometimes called mercy killing, doctor - assisted suicide or painless death.
[ترجمه ترگمان]euthanasia گاهی اوقات به \"کشتن رحم\"، خودکشی به کمک دکتر یا مرگ بدون درد \" گفته می شود
[ترجمه گوگل]Euthanasia گاهی اوقات به قتل رحمت، و یا دکتر - کمک به خودکشی و یا مرگ بدون درد

8. In my opinion, it is right to exercise mercy killing.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، این حق است که به کشتن رحم نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر من، درست است که قتل عام را انجام دهیم

9. Mr Smith indicted for the mercy killing of his incurable son.
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت برای کشتن پسر incurable تحت تعقیب بود
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت به خاطر قتل رحم فرزند ناخوشایندش متهم شد

10. Public opinion polarized into completely opposite opinions on the issue of mercy killing.
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی در مورد مساله کشتن رحمت به طور کامل مخالف عقاید مخالف هستند
[ترجمه گوگل]افکار عمومی به صورت کاملا مخالف در مورد مسئله قتل رحم پلاریزه شده است

11. Public opinion polarised into completely opposite opinions on the issue of mercy killing.
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی در مورد مساله کشتن رحمت به طور کامل مخالف عقاید مخالف هستند
[ترجمه گوگل]افکار عمومی به صورت کاملا مخالف در مورد مسئله قتل رحم پلاریزه شده است

12. Among those receiving probation orders will be those for whom the section 2 defence is used to mitigate a mercy killing.
[ترجمه ترگمان]از جمله افرادی که این دستور مشروط را دریافت می کنند، کسانی خواهند بود که بخش ۲ از آن ها برای کاهش کشتن رحم استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در میان افرادی که دستورات آزادی مطبوعات را دریافت می کنند، کسانی هستند که برای جلوگیری از قتل رحم مورد استفاده قرار می گیرند

13. Under the old legislation the prosecutor would have become involved immediately in a mercy killing.
[ترجمه ترگمان]به موجب قانون قدیمی، دادستان بلافاصله در یک قتل هدفمند شرکت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]طبق قانون قدیم، دادستان بلافاصله در قیام رحمت قرار گرفت

پیشنهاد کاربران

A kind of death that a person gives an overdose of a medication to a terminally - ill relative

کشتن از سر ترحم


کلمات دیگر: