کلمه جو
صفحه اصلی

inner circle


(هر گروه کوچک و اختصاصی که دارای قدرت یا نفوذ زیاد باشد) باند، جرگه، دار و دسته، درون گروه

انگلیسی به فارسی

(هر گروه کوچک و اختصاصی که دارای قدرت یا نفوذ زیاد باشد) باند، جرگه، دار و دسته، درون گروه


حلقه داخلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, exclusive group of influential people.

• close associates, people who are mostly closely involved in something

مترادف و متضاد

corps of advisers


Synonyms: brains trust, brain trust, cadre, charmed circle, cohort, in-crowd, infrastructure, in-group, inside, kitchen cabinet, we-group


جملات نمونه

1. Dr Simpson was a member of the inner circle of government officials.
[ترجمه ترگمان]دکتر سیمپسون عضو دایره درونی مقامات دولتی بود
[ترجمه گوگل]دکتر سیمپسون عضو دایره درونی مقامات دولتی بود

2. Johnson was part of the president's inner circle .
[ترجمه ترگمان]جانسون بخشی از دایره درونی رئیس جمهور بود
[ترجمه گوگل]جانسون بخشی از دایره درونی رئیس جمهور بود

3. The inner circle represents activities that are accepted as sport in all countries and fulfil all of Rodgers' criteria.
[ترجمه ترگمان]دایره درونی، فعالیت هایی را نشان می دهد که به عنوان ورزش در تمام کشورها پذیرفته می شوند و همه معیارهای Rodgers را برآورده می کنند
[ترجمه گوگل]دایره درونی نشان دهنده فعالیت هایی است که به عنوان ورزش در همه کشورها پذیرفته می شوند و تمام معیارهای راجرز را برآورده می کنند

4. For the inner circle, Mr Bush reached back to the Ford administration, and to his father's.
[ترجمه ترگمان]برای محفل داخلی، آقای بوش به دولت فورد و پدرش بازگشت
[ترجمه گوگل]برای دایره درونی، آقای بوش به دولت فورد و پدرش بازگشت

5. Why would a member of his inner circle record such an event?
[ترجمه ترگمان]چرا یکی از اعضای دایره درونی او چنین رویدادی را ثبت می کند؟
[ترجمه گوگل]چرا یک عضو از حلقه درونی خود چنین رویدادی را ثبت می کند؟

6. But in Johnson's inner circle of advisers, there were fewer defections.
[ترجمه ترگمان]اما در دایره داخلی مشاوران جانسون، defections کمتری وجود داشت
[ترجمه گوگل]اما در دایره درونی مشاوران جانسون، اختلافات کمتری وجود داشت

7. Hubbell, part of the Clintons' inner circle, is intimately familiar with their financial affairs.
[ترجمه ترگمان]Hubbell، بخشی از دایره درونی Clintons، به خوبی با امور مالی خود آشنا است
[ترجمه گوگل]Hubbell، بخشی از حلقه درونی کلینتون، با امور مالی خود آشنا است

8. He is not one of the inner circle, and does not know where his orders came from.
[ترجمه ترگمان]او یکی از محافل خصوصی نیست، و نمی داند که از کجا دستورهای او صادر شده است
[ترجمه گوگل]او یکی از حلقه های درونی نیست و نمی داند که دستوراتش از کجا آمده است

9. Edna McGurk came from an insular inner circle of elite Philadelphia society.
[ترجمه ترگمان]مک گرک مک گورک، از یک دایره داخلی جدا شده از طبقه ممتاز جامعه فیلادلفیا به دست آمد
[ترجمه گوگل]ادنا مک گورک از دایره داخلی جزیره نخبگان فیلادلفیا آمد

10. But the vortex fills as he nears its inner circle.
[ترجمه ترگمان]اما گرداب همان طور که به دایره درونی خود نزدیک می شود، پر می شود
[ترجمه گوگل]اما گرداب پر می شود، چون دایره درونی آن نزدیک است

11. Most of the President's inner circle have been friends and confidants of the President's for years.
[ترجمه ترگمان]بیشتر دایره درونی رئیس جمهور برای سال ها دوستان و محرم اسرار رئیس جمهور بوده است
[ترجمه گوگل]بیشتر دایره درونی رئیس جمهور سالها دوست و محترم رییس جمهور بوده است

12. No doubt Nixon and his inner circle savoured the notion.
[ترجمه ترگمان]بدون شک نیکسون و دایره درونی او این ایده را درک کردند
[ترجمه گوگل]بدون تردید نیکسون و حلقه درونی او این مفهوم را به خود جلب کرده اند

13. As well he might, being a member of the inner circle.
[ترجمه ترگمان]شاید هم یکی از اعضای انجمن اخوت باشد
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است او عضو دایره درونی باشد

14. And I felt privileged to be a member of his inner circle.
[ترجمه ترگمان]و من احساس می کردم که یکی از اعضای دایره درونی اون هستم
[ترجمه گوگل]و من احساس کردم که عضو دایره درونی او هستم

15. Those, like Bord, who were a part of the sprawling Ailey inner circle enjoyed additional perks.
[ترجمه ترگمان]اینها، مانند Bord، که بخشی از دایره داخلی پراکنده بودند، از مزایای اضافی بهره مند بودند
[ترجمه گوگل]کسانی که مانند بورد بودند که بخشی از دایره داخلی Ailey بودند، از مزایای بیشتری برخوردار بودند

پیشنهاد کاربران

دست های پشت پرده


کلمات دیگر: