کلمه جو
صفحه اصلی

restiveness


گهگیری، گردن کشی

انگلیسی به فارسی

رزق و روزی


انگلیسی به انگلیسی

• nervousness, restlessness, uneasiness; stubbornness, obstinacy, uncontrollably

جملات نمونه

1. There were signs of restiveness among the younger members.
[ترجمه ترگمان]در میان اعضای جوان تر نشانه هایی از restiveness وجود داشت
[ترجمه گوگل]نشانه های تازگی در میان اعضای جوان وجود دارد

2. Popular restiveness against national leaders, even if it is not allowed to show itself in Toyako, puts the G8's goals in even greater question.
[ترجمه ترگمان]restiveness مردمی علیه رهبران ملی، حتی اگر مجاز به نشان دادن خود در Toyako نباشد، اهداف گروه ۸ را حتی در یک سوال بیشتر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]Resistance محبوب در برابر رهبران ملی، حتی اگر مجاز به نشان دادن خود در Toyako، اهداف G8 را در سوال حتی بیشتر قرار می دهد

3. Seeing a faint restiveness in Lincoln's eye, he changed the subject.
[ترجمه ترگمان]با دیدن صدای ضعیف در چشم لینکلن موضوع صحبت را عوض کرد
[ترجمه گوگل]او در یک چشم به هم زدن نگاه می کرد و درخشش ضعیفی دارد، او موضوع را عوض کرد

4. And they blamed the finance Ministry's favouritism towards industry for the plight - and the restiveness - of the peasantry.
[ترجمه ترگمان]و جانبداری وزارت دارایی نسبت به صنعت را برای وضع اسفناک و the ده نشینان مورد سرزنش قرار دادند
[ترجمه گوگل]و آنها مزاحم وزارت مالیه وزارت امور خارجه به صنعت را به خاطر وضعیت و بازتوزیع دهقانان متهم کردند

5. Some analysts have suggested that the DP World case signalled growing US restiveness over the role of foreign investment in the economy.
[ترجمه ترگمان]برخی تحلیل گران پیشنهاد کرده اند که در مورد نقش سرمایه گذاری خارجی در اقتصاد، در مورد رشد سرمایه گذاری خارجی تاکید شده است
[ترجمه گوگل]بعضی از تحلیل گران پیشنهاد کرده اند که پرونده جهانی DP نشان دهنده افزایش مقاومت ایالات متحده نسبت به نقش سرمایه گذاری خارجی در اقتصاد است

6. He has big eyes as her mother's, and inherits my weakness, restiveness .
[ترجمه ترگمان]چشمان بزرگی به نام مادرش دارد و ضعف مرا به ارث می برد
[ترجمه گوگل]او چشم های بزرگ خود را به عنوان مادرش، و منشا ضعف، رزق و روزی من به ارث می برند

7. This is also the side of my caprice and restiveness, and still will consist this spirit .
[ترجمه ترگمان]این هم آن طرف هوس و هوس من است، و باز هم این روح را تشکیل خواهم داد
[ترجمه گوگل]این هم بخشی از غرور و توانایی من است و هنوز هم این روح را تشکیل می دهد


کلمات دیگر: