(صدا) گرفته و خشن کردن یا شدن
hoarsen
(صدا) گرفته و خشن کردن یا شدن
انگلیسی به فارسی
(صدا) گرفته و خشن کردن یا شدن
کورسن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: hoarsens, hoarsening, hoarsened
حالات: hoarsens, hoarsening, hoarsened
• : تعریف: of the voice, to make or become hoarse.
- Yelling over the crowds hoarsened the officer's voice.
[ترجمه ترگمان] از بالای جمعیت فریاد زد:
[ترجمه گوگل] تکان دادن بیش از حد مردم صدای افسر را تکان داد
[ترجمه گوگل] تکان دادن بیش از حد مردم صدای افسر را تکان داد
• make hoarse; become hoarse
کلمات دیگر: