کلمه جو
صفحه اصلی

inner ear


(کالبدشناسی) گوش درونی، گوش داخلی

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) گوش درونی، گوش داخلی


گوش داخلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the part of the ear inside the skull, which includes the vestibule, the cochlea, and the semicircular canals, and plays a role in hearing and in maintaining balance.

• internal part of the ear where the cochlea and semicircular canals are located (organs which transform sound waves into auditory signals and aid in balance)

جملات نمونه

1. Three bones transmit sounds to the inner ear.
[ترجمه ترگمان]سه استخوان صداها را به گوش داخلی منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]سه استخوان صداها را به گوش داخلی انتقال می دهند

2. But there can be moments when your inner ear is astonished by what comes out.
[ترجمه ترگمان]اما زمانی ممکن است که گوش داخلی شما از آنچه که بیرون می آید شگفت زده شود
[ترجمه گوگل]اما ممکن است لحظاتی وجود داشته باشد که گوش داخلی شما از آنچه خارج می شود، شگفت زده می شود

3. There are various causes of damage to the inner ear - for example, exposure to loud noise.
[ترجمه ترگمان]دلایل مختلفی برای آسیب زدن به گوش داخلی وجود دارد - برای مثال، در معرض سر و صدای بلند
[ترجمه گوگل]علل مختلف آسیب به گوش داخلی وجود دارد - برای مثال، قرار گرفتن در معرض صدای بلند

4. Jessa-MYN, her Dead Daddy whispered in her inner ear, cain't you be more sociable?
[ترجمه ترگمان]پدر مرده در گوش خود زمزمه کرد: Jessa، تو نباید بیشتر معاشرتی باشی؟
[ترجمه گوگل]جاسا-مین، پدر مرده او، در گوش داخلی اش زمزمه کرد، آیا شما بیشتر دوست داشتنی هستید؟

5. As age increases, the inner ear becomes less sensitive to high frequencies.
[ترجمه ترگمان]با افزایش سن، گوش درونی نسبت به فرکانس های بالا حساسیت کمتری دارد
[ترجمه گوگل]با افزایش سن، گوش داخلی حساسیت بیشتری نسبت به فرکانس های بالا دارد

6. In the inner ear they are changed into electrical messages.
[ترجمه ترگمان]در گوش داخلی، آن ها به پیغام های الکتریکی تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]در گوش داخلی آنها به پیام های الکتریکی تبدیل می شوند

7. I heard in my inner ear what I wanted to hear and the rest . . . well, it went down!
[ترجمه ترگمان]من در گوشم شنیدم که چی می خوام بشنوم و استراحت کنم … خوب، پایین رفت!
[ترجمه گوگل]من در گوش داخلی من شنیدم که من می خواستم بشنوم و بقیه خوب، رفت پایین!

8. DATA SYNTHESIS: Degeneration of inner ear cells, especially sensory hair cells and associated neurons, results in hearing impairment and balance disorders.
[ترجمه ترگمان]SYNTHESIS داده: Degeneration از سلول های گوش داخلی، به ویژه سلول های مویی حسی و نورون های مرتبط، منجر به اختلال شنوایی و اختلالات تعادل می شوند
[ترجمه گوگل]SYNTHESIS DATA: انقراض سلول های داخلی گوش، به خصوص سلول های موی حسی و نورون های مرتبط، منجر به اختلالات شنوایی و اختلالات تعادل می شود

9. Parts of the inner ear and the auditory nerve lesions caused by hearing loss.
[ترجمه ترگمان]بخش های گوش داخلی و آسیب های عصب شنوایی ناشی از فقدان شنوایی
[ترجمه گوگل]قطعات گوش داخلی و ضایعات عصبی شنوایی ناشی از کم شنوائی

10. The prime symptoms of disorders of the inner ear are deafness, vertigo, and tinnitus.
[ترجمه ترگمان]علایم اصلی اختلالات گوش داخلی، ناشنوایی، سرگیجه، و tinnitus هستند
[ترجمه گوگل]علائم اولیه اختلالات گوش داخلی عبارتند از ناشنوایی، سرگیجه و وزوز گوش

11. The inner ear, which mediates hearing and equilibrium, develops from an ectodermal placode located adjacent to the developing hindbrain.
[ترجمه ترگمان]گوش داخلی که واسطه شنوایی و تعادل است، از یک placode ectodermal در مجاورت to توسعه می یابد
[ترجمه گوگل]گوش داخلی که متمایز شنوایی و تعادل است، از یک جسم اکتودرمی که در مجاورت مغز استخوان توسعه می یابد، توسعه می یابد

12. Cochlea is spiral - shaped part of the inner ear.
[ترجمه ترگمان]cochlea بخشی از گوش داخلی است
[ترجمه گوگل]Cochlea قسمت مارپیچی شکل گوشه داخلی است

13. The treatment involves the placement of twenty-two electrodes in the inner ear.
[ترجمه ترگمان]این درمان شامل تعیین جایگاه بیست و دو الکترود در گوش داخلی است
[ترجمه گوگل]درمان شامل قرار دادن بیست و دو الکترود در گوش داخلی

14. The disease can also cause a build up of pressure in the inner ear leading to severe earache.
[ترجمه ترگمان]هم چنین این بیماری می تواند باعث ایجاد فشار در گوش داخلی شود که منجر به earache شدید می شود
[ترجمه گوگل]این بیماری همچنین می تواند باعث ایجاد فشار در گوش داخلی شود که موجب آسیب شدید گوش می شود

15. Now that Kwong could see, he found redness in the inner ear, a sign of infection.
[ترجمه ترگمان]حالا که Kwong می توانست ببیند، قرمزی را در گوش داخلی پیدا کرد، نشانه ای از عفونت
[ترجمه گوگل]اکنون که کوونگ می تواند ببیند، قرمزی در گوش داخلی پیدا می کند، علامتی از عفونت است


کلمات دیگر: