(در حمام و استخر شنا و محل ورزش و غیره) اتاق رختکن، بینه، سر بینه، اطاقی که دارای قفسه های قفل دار باشد مثل اطاق رخت کن ورزشکاران
locker room
(در حمام و استخر شنا و محل ورزش و غیره) اتاق رختکن، بینه، سر بینه، اطاقی که دارای قفسه های قفل دار باشد مثل اطاق رخت کن ورزشکاران
انگلیسی به فارسی
اطاقی که دارای قفسه های قفل دار باشد (مثل اطاق رختکن ورزشکاران)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a room containing lockers for storing clothes and equipment and often used for changing clothes, as at a gymnasium or pool.
• room with lockers (generally used for dressing and storing sports equipment)
a locker room is a room in which there are a lot of lockers, for example in a school, a place of work, or a sports club.
a locker room is a room in which there are a lot of lockers, for example in a school, a place of work, or a sports club.
جملات نمونه
1. By the time the girls gather in the locker room at three, Jody is seething again.
[ترجمه ترگمان]زمانی که دخترها در اتاق رخت کن جمع می شوند، جودی دوباره جوش می اید
[ترجمه گوگل]در آن زمان دختران در اتاق قفسه در سه جمع می شوند، جودی دوباره جسارت می کند
[ترجمه گوگل]در آن زمان دختران در اتاق قفسه در سه جمع می شوند، جودی دوباره جسارت می کند
2. She sits alone in the locker room for a long time, dry-eyed, numb, unthinking.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی در رخت کن می نشیند، با چشمانی خشک، بی حس، بی حس و بی فکر
[ترجمه گوگل]او به مدت طولانی به تنهایی در اتاق قفل نشسته است، به صورت خفیف، بی حوصله، نامفهوم
[ترجمه گوگل]او به مدت طولانی به تنهایی در اتاق قفل نشسته است، به صورت خفیف، بی حوصله، نامفهوم
3. In the ecstatic Louisville locker room, Brian Kiser celebrated the first game-winning shot of his career.
[ترجمه ترگمان]\"برایان kiser\" در رخت کن \"لوییس ویل\" اولین بازی موفق او را جشن گرفت
[ترجمه گوگل]بری کیسر در اتاق نشیمن لوئیزویل، اولین شات برنده بازی های خود را جشن گرفت
[ترجمه گوگل]بری کیسر در اتاق نشیمن لوئیزویل، اولین شات برنده بازی های خود را جشن گرفت
4. He was handcuffed and taken to a locker room where he was chained to a metal grille by the arms and legs.
[ترجمه ترگمان]دست بند به دست داشت و به یک اتاق رخت کن که در آن با زنجیر و پاها بسته شده بود، بسته شده بود
[ترجمه گوگل]او دستبند زده شد و به یک اتاق قفل که در آن او به زنجیر شده از یک دستبند و پابرهنه به فلز متصل بود
[ترجمه گوگل]او دستبند زده شد و به یک اتاق قفل که در آن او به زنجیر شده از یک دستبند و پابرهنه به فلز متصل بود
5. Rooney stays away from the sideline, the locker room, and the headlines.
[ترجمه ترگمان]رونی از کنار قفسه، رخت کن و عناوین خبری دور می ماند
[ترجمه گوگل]رونی باقی می ماند از طرف خطوط، اتاق قفل، و سرفصل ها
[ترجمه گوگل]رونی باقی می ماند از طرف خطوط، اتاق قفل، و سرفصل ها
6. Dennis left the locker room on crutches, his knee heavily bandaged.
[ترجمه ترگمان]دنیس اتاق رخت کن را با عصایش کنار گذاشته بود و زانویش به شدت باند پیچی شده بود
[ترجمه گوگل]دنیس اتاق قفل بر روی آرامگاه ها گذاشت، زانویش بسیار تنگ شد
[ترجمه گوگل]دنیس اتاق قفل بر روی آرامگاه ها گذاشت، زانویش بسیار تنگ شد
7. It was in the locker room that he felt most vulnerable to the aggressive behavior of the other early adolescent boys.
[ترجمه ترگمان]در رخت کن بود که احساس می کرد نسبت به رفتار پرخاشگرانه دیگر پسران جوان بسیار آسیب پذیر است
[ترجمه گوگل]در اتاق قفل شده بود که او بیشتر آسیب پذیر به رفتار تهاجمی دیگر پسران نوجوانی بود
[ترجمه گوگل]در اتاق قفل شده بود که او بیشتر آسیب پذیر به رفتار تهاجمی دیگر پسران نوجوانی بود
8. She sits on the couch in the locker room staring straight ahead as the others trade jokes.
[ترجمه ترگمان]او روی کاناپه در رخت کن نشسته بود و مستقیم به جلو خیره شده بود که بقیه شوخی می کردند
[ترجمه گوگل]او روی نیمکت در اتاق قفل نشسته است و دیگران جوک های تجاری را به سمت راست هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]او روی نیمکت در اتاق قفل نشسته است و دیگران جوک های تجاری را به سمت راست هدایت می کنند
9. She stalks out of the locker room and into a knot of sports reporters.
[ترجمه ترگمان]او از رخت کن بیرون آمد و به گروهی از گزارشگران ورزشی رسید
[ترجمه گوگل]او خارج از اتاق قفل و به یک گره از خبرنگاران ورزشی است
[ترجمه گوگل]او خارج از اتاق قفل و به یک گره از خبرنگاران ورزشی است
10. The girls go down to the locker room in high spirits, all except Eddie.
[ترجمه ترگمان]دخترها به اتاق رخت کن می روند، به جز ادی
[ترجمه گوگل]دختران به روح بلند، به جز ادی، به اتاق قفل می روند
[ترجمه گوگل]دختران به روح بلند، به جز ادی، به اتاق قفل می روند
11. Their locker room Monday was as jovial as any could be, especially considering their 2-4 record.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن سابقه ۲ - ۴ آن ها، اتاق رخت کن آن ها به همان اندازه خوش گذران بود، به خصوص با در نظر گرفتن سابقه ۲ - ۴ آن ها
[ترجمه گوگل]اتاق دوشۀ آنها در هر صورت می تواند باشد، به خصوص با توجه به رکورد 2-4
[ترجمه گوگل]اتاق دوشۀ آنها در هر صورت می تواند باشد، به خصوص با توجه به رکورد 2-4
12. The fans whir in the background, filling the locker room with white noise.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]طرفداران در پس زمینه پر از اتاق قفل با سر و صدا سفید است
[ترجمه گوگل]طرفداران در پس زمینه پر از اتاق قفل با سر و صدا سفید است
13. But the locker room was considerably more upbeat than after the Maui losses, or the collapse at Kansas.
[ترجمه ترگمان]اما رخت کن به طور قابل توجهی نسبت به بعد از زیان های Maui و سقوط در کانزاس بسیار خوش بین بود
[ترجمه گوگل]اما اتاق قفسه ها به طور قابل توجهی بهتر از پس از تلفات مونی یا فروپاشی در کانزاس بود
[ترجمه گوگل]اما اتاق قفسه ها به طور قابل توجهی بهتر از پس از تلفات مونی یا فروپاشی در کانزاس بود
14. Gilbride, meanwhile, snuck into the Seahawk locker room after the game and sought a private audience with Moon.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، پس از بازی دزدانه به رخت کن Seahawk رفت و به دنبال یک مخاطب خصوصی با ماه گشت
[ترجمه گوگل]در ضمن، Gilbride پس از بازی به اتاق قفل Seahawk رسیده و مخاطب خصوصی با ماه را جستجو می کند
[ترجمه گوگل]در ضمن، Gilbride پس از بازی به اتاق قفل Seahawk رسیده و مخاطب خصوصی با ماه را جستجو می کند
15. Smith returned to the locker room Wednesday, after his four-week suspension ended.
[ترجمه ترگمان]اسمیت بعد از چهار هفته تعلیق در رخت کن به رخت کن بازگشت
[ترجمه گوگل]اسمیت روز چهار شنبه پس از تعلیق چهار هفته ای خود، به اتاق قفسه بازگشت
[ترجمه گوگل]اسمیت روز چهار شنبه پس از تعلیق چهار هفته ای خود، به اتاق قفسه بازگشت
کلمات دیگر: