به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، دست کم گرفتن، کوچک شمردن
minimise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• make small, reduce; reduce as much as possible; make less important; play down; (computers) make a window smaller to the point that only an icon remains in its place (also minimize)
جملات نمونه
1. You can minimise the dangers of driving by taking care to obey the rules of the road.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید خطرات رانندگی را به حداقل برسانید و از قوانین جاده پیروی کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید خطرات رانندگی را با توجه به اطاعت از قوانین جاده به حداقل برسانید
[ترجمه گوگل]شما می توانید خطرات رانندگی را با توجه به اطاعت از قوانین جاده به حداقل برسانید
2. Every effort is being made to minimise civilian casualties.
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای به حداقل رساندن تلفات غیر نظامی صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]هر تلاش برای کاهش تلفات غیرنظامیان انجام می شود
[ترجمه گوگل]هر تلاش برای کاهش تلفات غیرنظامیان انجام می شود
3. Equally, it would be unwise to minimise the effects of the peculiar circumstances created by the war.
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه، به حداقل رساندن اثرات شرایط خاص ایجاد شده توسط جنگ، غیرعاقلانه است
[ترجمه گوگل]به طور مساوی، به حداقل رساندن اثرات شرایط عجیب و غریب ناشی از جنگ غیرممکن است
[ترجمه گوگل]به طور مساوی، به حداقل رساندن اثرات شرایط عجیب و غریب ناشی از جنگ غیرممکن است
4. This will minimise uneven shading in daylight, which is more noticeable on a plain carpet.
[ترجمه ترگمان]این کار سایه غیر یکنواخت را در نور روز به حداقل می رساند که در یک فرش ساده بیشتر قابل توجه است
[ترجمه گوگل]این باعث می شود سایه ناهموار در نور روز، که بیشتر بر روی فرش ساده قابل توجه است
[ترجمه گوگل]این باعث می شود سایه ناهموار در نور روز، که بیشتر بر روی فرش ساده قابل توجه است
5. So households have no incentive to minimise or recycle the waste they create.
[ترجمه ترگمان]بنابراین خانواده ها هیچ انگیزه ای برای به حداقل رساندن یا بازیافت the که ایجاد می کنند ندارند
[ترجمه گوگل]بنابراین خانوارها هیچ انگیزه ای برای کاهش یا دفع زباله هایی که ایجاد می کنند ندارند
[ترجمه گوگل]بنابراین خانوارها هیچ انگیزه ای برای کاهش یا دفع زباله هایی که ایجاد می کنند ندارند
6. They used the gentle touch to minimise the pressure on the 25-year-old woman following her horrific experience.
[ترجمه ترگمان]آن ها از تماس ملایم برای به حداقل رساندن فشار یک زن ۲۵ ساله پس از تجربه وحشتناک او استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها از لمس ملایم برای کاهش فشار بر زن 25 ساله پس از تجربه وحشتناک خود استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها از لمس ملایم برای کاهش فشار بر زن 25 ساله پس از تجربه وحشتناک خود استفاده کردند
7. Clients are apt to minimise numbers of assignments, whilst headhunters maximise them, and neither are willing to divulge exact figures.
[ترجمه ترگمان]مشتریان مستعد به حداقل رساندن تعداد تکالیف هستند، در حالی که headhunters آن ها را به حداکثر می رساند و هیچ یک مایل به فاش کردن ارقام دقیق نیستند
[ترجمه گوگل]مشتریان مناسب برای به حداقل رساندن تعداد تکالیف، در حالی که headhunters آنها را به حداکثر رساندن، و نه مایل به افشای دقیق ارقام
[ترجمه گوگل]مشتریان مناسب برای به حداقل رساندن تعداد تکالیف، در حالی که headhunters آنها را به حداکثر رساندن، و نه مایل به افشای دقیق ارقام
8. However, I would like to minimise the fuel consumption damage.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مایل هستم میزان مصرف سوخت را به حداقل برسانید
[ترجمه گوگل]با این حال، من می خواهم آسیب مصرف سوخت را به حداقل برسانم
[ترجمه گوگل]با این حال، من می خواهم آسیب مصرف سوخت را به حداقل برسانم
9. To minimise his sentence, Boesky pointed the finger at people he had dealt with.
[ترجمه ترگمان]Boesky برای به حداقل رساندن محکومیت خود انگشت کسانی را که به آن ها پرداخته بود نشان داد
[ترجمه گوگل]Boesky برای به حداقل رساندن حکمش انگشت را در افرادی که با آنها برخورد کرده بود اشاره کرد
[ترجمه گوگل]Boesky برای به حداقل رساندن حکمش انگشت را در افرادی که با آنها برخورد کرده بود اشاره کرد
10. The aim is to minimise tissue damage and further movement could do just the opposite!
[ترجمه ترگمان]هدف به حداقل رساندن آسیب بافت و حرکت بیشتر می تواند دقیقا برعکس باشد!
[ترجمه گوگل]هدف این است که آسیب بافت به حداقل برسد و جنبش بیشتر می تواند کاملا مخالف باشد!
[ترجمه گوگل]هدف این است که آسیب بافت به حداقل برسد و جنبش بیشتر می تواند کاملا مخالف باشد!
11. Modifying current equipment enables them to minimise new capital outlay while the product is being launched and its success evaluated.
[ترجمه ترگمان]اصلاح تجهیزات جاری به آن ها امکان می دهد تا هزینه سرمایه جدید را به حداقل برسانند در حالی که محصول راه اندازی شده و موفقیت آن ارزیابی شده است
[ترجمه گوگل]اصلاح تجهیزات فعلی آنها را قادر می سازد تا هزینه های جدید سرمایه را کاهش دهند در حالی که محصول راه اندازی می شود و موفقیت آن ارزیابی می شود
[ترجمه گوگل]اصلاح تجهیزات فعلی آنها را قادر می سازد تا هزینه های جدید سرمایه را کاهش دهند در حالی که محصول راه اندازی می شود و موفقیت آن ارزیابی می شود
12. But Liverpool were congratulated for their efforts to minimise touting from their 2000 allocation.
[ترجمه ترگمان]اما لیورپول به خاطر تلاش هایشان برای به حداقل رساندن تبلیغ کنندگان از سال ۲۰۰۰ به او تبریک گفتند
[ترجمه گوگل]اما لیورپول برای تلاش های خود برای به حداقل رساندن تحریم های 2000 خود تبریک گفت
[ترجمه گوگل]اما لیورپول برای تلاش های خود برای به حداقل رساندن تحریم های 2000 خود تبریک گفت
13. This menu allows you to move, minimise to an icon or maximise the window to full screen.
[ترجمه ترگمان]این منو به شما این امکان را می دهد که حرکت کنید، یک آیکون را به حداقل برسانید و یا پنجره را به حداکثر برسانید
[ترجمه گوگل]این منو اجازه می دهد تا شما را به حرکت، به یک آیکون به حداقل برسد و یا به حداکثر رساندن پنجره به تمام صفحه
[ترجمه گوگل]این منو اجازه می دهد تا شما را به حرکت، به یک آیکون به حداقل برسد و یا به حداکثر رساندن پنجره به تمام صفحه
14. The latter two points help to minimise disturbance of the interior air and thus reduce the possibility of temperature fluctuations.
[ترجمه ترگمان]دو نقطه دوم به کمینه سازی اختلال در هوای داخلی کمک می کنند و در نتیجه امکان نوسانات دما را کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]دو نقطه دوم کمک می کند به حداقل رساندن اختلال در هوا داخلی و در نتیجه امکان کاهش نوسانات دما را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]دو نقطه دوم کمک می کند به حداقل رساندن اختلال در هوا داخلی و در نتیجه امکان کاهش نوسانات دما را کاهش می دهد
15. Its information enables subscribers to minimise the risk of loss from fraud and malpractice.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات آن مشترکین را قادر می سازد تا خطر اتلاف ناشی از کلاهبرداری و سو درمان را به حداقل برسانند
[ترجمه گوگل]اطلاعات آن مشترکان را قادر می سازد تا خطر از دست رفتن تقلب و سوء استفاده را به حداقل برسانند
[ترجمه گوگل]اطلاعات آن مشترکان را قادر می سازد تا خطر از دست رفتن تقلب و سوء استفاده را به حداقل برسانند
پیشنهاد کاربران
به حداقل رساندن
کلمات دیگر: