کلمه جو
صفحه اصلی

reflexology


بازتاب شناسی، عکس العمل شناسی

انگلیسی به فارسی

بازتاب شناسی، عکس العمل شناسی


انگلیسی به انگلیسی

• theory that behavior can be described as a series of reflexes; natural healing method based on massage of the feet and hands

جملات نمونه

1. Many people haven't heard of reflexology.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم اسم reflexology را نشنیده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم از رفلکسولوژی شنیده اند

2. Reflexology is based on the principle that specific areas on the feet correspond to different parts of the body.
[ترجمه ترگمان]Reflexology براساس این اصل است که نواحی خاص روی پاها مربوط به بخش های مختلف بدن هستند
[ترجمه گوگل]رفلکسولوژی بر پایه این اصل استوار است که نقاط خاصی در پاهای مربوط به قسمتهای مختلف بدن است

3. Acupuncture, reflexology and homeopathy are all forms of complementary medicine.
[ترجمه ترگمان]طب سوزنی، طب سوزنی و طب سوزنی همه اشکال پزشکی مکمل هستند
[ترجمه گوگل]طب سوزنی، رفلکسولوژی و هومیوپاتی همه انواع پزشکی مکمل هستند

4. And what can reflexology do to your tired feet?
[ترجمه ترگمان]و با پاهای خسته شما چی کار می تونیم بکنیم؟
[ترجمه گوگل]و رفلکسولوژی را می توان به پاهای خسته شما انجام داد؟

5. We provide traditional body massage and foot reflexology to drive away all your fatigue from head to toe.
[ترجمه ترگمان]ما ماساژ بدن سنتی و ماساژ پا را فراهم می کنیم تا تمام خستگی شما را ازسر تا پا بیرون براند
[ترجمه گوگل]ما ماساژ بدن سنتی و رفلکسولوژی پا را ارائه می دهیم تا خستگی شما را از سر به پا برداریم

6. You certainly don't need an understanding of ear reflexology to receive all the soothing, relaxing and well-being benefits.
[ترجمه ترگمان]شما قطعا به درک درستی از گوش نیاز ندارید تا تمام مزایای آرامش بخش، استراحت و رفاه را دریافت کنید
[ترجمه گوگل]شما مطمئنا نیاز به درک رفلکسولوژی گوش برای دریافت تمام مزایای تسکین دهنده، آرامش بخش و رفاه دارید

7. Those who prefer to do Reflexology has finally happy to wait on the favorite season.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که ترجیح می دهند Reflexology را انجام دهند، در نهایت خوشحال هستند که در فصل مورد علاقه منتظر می مانند
[ترجمه گوگل]کسانی که ترجیح می دهند که Reflexology را انجام دهند، در نهایت خوشحال است که در فصل مورد علاقه منتظر بماند

8. Places for massage and reflexology are everywhere, ready to work on your tired body and leave you feeling refreshed.
[ترجمه ترگمان]مکان هایی برای ماساژ و ماساژ در همه جا هستند، آماده هستند روی بدن خسته شما کار کنند و شما را سرحال نگه دارید
[ترجمه گوگل]مکان هایی برای ماساژ و رفلکسولوژی در همه جا آماده هستند تا بر روی بدن خسته شده و احساس خستگی کنند

9. This little trick is like a mini reflexology session.
[ترجمه ترگمان]این حقه کوچک مثل یک جلسه reflexology کوچک است
[ترجمه گوگل]این ترفند کوچک مانند یک جلسه کوچک رفلکسولوژی است

10. You've never done reflexology with a partner, you tell her.
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت با یک شریک کاری نکردی، بهش بگو
[ترجمه گوگل]شما هرگز با یک شریک رفلکسولوژی را انجام ندهید، به او بگویید

11. Foot massage, particularly reflexology, is not just a way to release pressure but a way to keep healthy also.
[ترجمه ترگمان]ماساژ پا، به ویژه reflexology، تنها راهی برای آزاد کردن فشار نیست بلکه راهی برای سالم ماندن نیز هست
[ترجمه گوگل]ماساژ پا، بویژه رفلکسولوژی، نه تنها راهی برای فشار دادن است، بلکه راهی برای حفظ سلامتی است

12. Try acupuncture and reflexology followed by facials and body wraps.
[ترجمه ترگمان]استفاده از طب سوزنی و reflexology همراه با پوشش مراقبت از بدن و بدن را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید طب سوزنی و رفلکسولوژی را به دنبال صورت و صورت بپوشانید

13. The dark side of reflexology.
[ترجمه ترگمان]طرف تاریک reflexology
[ترجمه گوگل]طرف تاریکی رفلکسولوژی

14. Remember every section of your sole if sacred in reflexology How can it help?
[ترجمه ترگمان]هر قسمتی از sole را به یاد داشته باش، اگر در reflexology مقدس باشد، چه کمکی می تواند بکند؟
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید هر بخش از خود را تنها اگر مقدس در رفلکسولوژی چگونه می تواند کمک کند؟

پیشنهاد کاربران

یک نوع ماساژ پا که به تسکین دردها از لحاظ روانی و غیره کمک میکند

A type of alternative medicine in which areas of the feet are touched or rubbed in order to cure medical problems in other parts of the body


کلمات دیگر: