کلمه جو
صفحه اصلی

attender

انگلیسی به انگلیسی

• attendant, one who attends, one who serves
the attenders at a particular place or event are the people who go there.

جملات نمونه

1. She's a regular attender at evening classes.
[ترجمه ترگمان]او معمولا در کلاس های شبانه به سر می برد
[ترجمه گوگل]او به طور منظم در کلاس های شبانه است

2. He was a regular attender at the opera.
[ترجمه ترگمان]او یک attender معمولی در اپرا بود
[ترجمه گوگل]او به طور منظم در اپرا حضور داشت

3. Daniel was a regular attender at the Baptist Church.
[ترجمه ترگمان]دانی لا یک attender معمولی بود که در کلیسای باپتیست قرار داشت
[ترجمه گوگل]دانیل یک عضو رسمی در کلیسای باپتیست بود

4. She was a faithful attender at branch meetings till she retired.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که او بازنشسته شد، او عضو گروه تجاری بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال بازنشسته به عنوان یک شرکت کننده وفادار در جلسات شعبه بود

5. One bemused attender started to shout that he could not understand the answers to such questions.
[ترجمه ترگمان]یکی از attender که گیج شده بود، شروع به فریاد زدن کرد که نتوانست پاسخ این سوال ها را درک کند
[ترجمه گوگل]یکی از مأموران بیگانه فریاد زد که نمیتوانست پاسخ به چنین سوالاتی را درک کند

6. He is a regular attender at the morning service.
[ترجمه ترگمان]او در مراسم نماز صبح یک attender تمام عیار است
[ترجمه گوگل]او به طور منظم در خدمت صبح است

7. The difference between being a church attender and a church member is commitment.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین بودن کلیسا و یکی از اعضای کلیسا تعهد است
[ترجمه گوگل]تفاوت بین بودن یک عضو کلیسا و یک عضو کلیسا، تعهد است

8. She's a regular attender at '.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم معمولی است
[ترجمه گوگل]او به طور منظم در '

9. The ultimate blunder for a red carpet attender could be showing up in the same outfit as another star who looks better in it.
[ترجمه ترگمان]اشتباه نهایی برای یک فرش قرمز می تواند در همان لباس یک ستاره دیگر باشد که در آن بهتر به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]اشتباه نهایی برای یک شرکت فرش قرمز می تواند در همان لباس به عنوان ستاره دیگری که در آن به نظر بهتر می رسد، نشان داده شود

10. He was a regular attender at department meetings.
[ترجمه ترگمان] اون یه attender معمولی توی جلسات اداره بوده
[ترجمه گوگل]او به طور منظم در جلسات گروه بود

11. The weeks changed and for the last two days of my stay, I was the only attender.
[ترجمه ترگمان]هفته ها و برای دو روز اقامت من تغییر کرد و من تنها attender بودم
[ترجمه گوگل]هفته ها تغییر کرده و برای دو روز آخر اقامت من، من تنها شرکت کننده بودم

پیشنهاد کاربران

شخصی که عضو و یا شرکت کننده ی ثابت یک رویداد است.

حاضرین

مراجعه کندگان


کلمات دیگر: