کلمه جو
صفحه اصلی

specialized

انگلیسی به فارسی

تخصصی، اختصاصی


انگلیسی به انگلیسی

• made for a specific purpose; characterized by expertise in a specific subject (also specialised)
someone or something that is specialized is trained or developed for a particular purpose.

جملات نمونه

1. they publish popular as well as specialized books
آنها کتاب های غیرتخصصی و همچنین تخصصی چاپ می کنند.

2. The article uses rather specialized musical terminology.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از اصطلاحات موسیقی تخصصی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله از اصطلاحات موسیقی متنوع استفاده می کند

3. Most of these specialized schools are provided by voluntary organizations.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این مدارس تخصصی توسط سازمان های داوطلبانه ارایه می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر این مدارس تخصصی توسط سازمان های داوطلبانه ارائه می شوند

4. Specialized vocabulary is used in all the major disciplines.
[ترجمه ترگمان]واژگان تخصصی در همه رشته های اصلی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]واژگان تخصصی در تمام رشته های اصلی مورد استفاده قرار می گیرد

5. There are many specialized agencies in the United Nations.
[ترجمه ترگمان]سازمان های تخصصی بسیاری در سازمان ملل وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سازمان ملل متحد بسیاری از سازمان های تخصصی وجود دارند

6. She was a scholarly woman who had specialized in Italian literature at university.
[ترجمه ترگمان]او زنی فاضل بود که در رشته ادبیات ایتالیایی در دانشگاه تخصص داشت
[ترجمه گوگل]او زن علمی بود که در ادبیات ایتالیایی در دانشگاه تخصص داشت

7. At nursing college, she specialized in midwifery.
[ترجمه ترگمان]در کالج پرستاری، او در مامایی تخصص داشت
[ترجمه گوگل]در کالج پرستاری، او در مامایی تخصصی بود

8. These tools are very specialized.
[ترجمه ترگمان]این ابزارها خیلی تخصصی هستند
[ترجمه گوگل]این ابزار بسیار تخصصی است

9. My work is very specialized in nature.
[ترجمه محسن پیروی] تخصص من در امور طبیعت است .
[ترجمه ترگمان]کار من در طبیعت متخصص است
[ترجمه گوگل]کار من بسیار تخصصی است

10. Specialized software adds up the statistics.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار تخصصی آمار را اضافه می کند
[ترجمه گوگل]نرم افزار متخصص، آمار را اضافه می کند

11. Many specialized institutions now equal the university in repute.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موسسات تخصصی در حال حاضر با شهرت دانشگاه برابر هستند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بسیاری از موسسات تخصصی با دانشگاه معتبر هستند

12. How much experience does he bring this specialized work to?
[ترجمه ترگمان]او این کار تخصصی را چقدر تجربه می کند؟
[ترجمه گوگل]چقدر تجربه او این کار تخصصی را به ارمغان می آورد؟

13. Cocaine addicts get specialized support from knowledgeable staff.
[ترجمه ترگمان]معتادان کوکائین از کارکنان آگاه پشتیبانی تخصصی می گیرند
[ترجمه گوگل]معتادان کوکائین از کارکنان متخصص پشتیبانی می کنند

14. I specialized in the restoration of old houses.
[ترجمه ترگمان]من در احیای خانه های قدیمی تخصص داشتم
[ترجمه گوگل]من در بازسازی خانه های قدیمی متخصص بودم

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

اختصاص یافته

ویژه


Specialized =اختصاصی ، تخصصی
Ex=one of specialized branches of psychology is biological psychology =یکی از شاخه های تخصصی روانشناسی ، روانشناسی زیستی است

Specialized= اختصاصی
Specialized receptor گیرنده اختصاصی

تخصصی، پیشرفته

تعمیم یافته
کلی

تخصصی

ماهر, تعلیم دیده، آموزش دیده


جداگانه

دانش تخصصی

تخصص


کلمات دیگر: