کلمه جو
صفحه اصلی

biggie


(امریکا) چیز یا شخص مهم، گنده گنده

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) چیز یا شخص مهم، گنده گنده


biggie


انگلیسی به انگلیسی

• important person, influential person, big-shot (slang)

جملات نمونه

1. This year is going to be the biggie in his career!
[ترجمه ترگمان]امسال قرار است در حرفه خود شرکت کند!
[ترجمه گوگل]این سال بزرگواری در حرفه اوست!

2. The new Schwarzenegger movie will be the Hollywood biggie this summer.
[ترجمه ترگمان]فیلم جدید Schwarzenegger در تابستان امسال the هالیوود خواهد بود
[ترجمه گوگل]این فیلم جدید شوارتزنگر در تابستان امسال بزرگترین هالیوود خواهد بود

3. And the biggie: a daylong marriage seminar in November 1991 for wedded inmates at the Daniel prison.
[ترجمه ترگمان]و the: یک سمینار ازدواج daylong در نوامبر ۱۹۹۱ برای ازدواج زندانیان در زندان دانیل
[ترجمه گوگل]و بزرگترین سمینار ازدواج روزانه در نوامبر 1991 برای زندانیان زندانی در زندان دانیل است

4. The latest Disney movie is a biggie.
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم دیزنی a است
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم دیزنی Biggie است

5. Biggie, remember when I used to let you sleep on my couch.
[ترجمه ترگمان]بیگی، یادت میاد وقتی بهت اجازه می دادم روی مبل من بخوابی
[ترجمه گوگل]Biggie، به یاد داشته باشید زمانی که من به شما اجازه خواب در نیمکت من خواب

6. But if you do, this a biggie.
[ترجمه ترگمان]اما اگه این کار رو بکنی مهم نیست
[ترجمه گوگل]اما اگر شما انجام دهید، این یک biggie است

7. Oh we call him Biggie but his name is Todd.
[ترجمه ترگمان]بهش می گیم \"بیگی\" اما اسمش \"تاد\" - ه
[ترجمه گوگل]اوه او را Biggie می نامیم اما نام او Todd است

8. This plan was a biggie, not exactly the sort of project you could do overnight.
[ترجمه ترگمان]این برنامه یک biggie بود، نه دقیقا همان پروژه ای که شما می توانید یک شب انجام دهید
[ترجمه گوگل]این طرح بزرگ بود، نه دقیقا نوع پروژه ای بود که می توانید یک شبه انجام دهید

9. Biggie kills himself at the end of his first record; well, Scarface did it three years earlier.
[ترجمه ترگمان]ویل در پایان اولین رکورد خودش را کشت، خوب، مثل این که سه سال پیش این کار را کرده بود
[ترجمه گوگل]Biggie خود را در پایان اولین رکورد خود می کشد خوب، Scarface این کار را سه سال قبل انجام داد

10. Would you like to biggie size your fries for just 49 cents?
[ترجمه ترگمان]دوست داری به اندازه چهل و چهل سنت به اندازه سیب زمینی باشی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید به اندازه biggie سیب زمینی سرخ کرده خود را فقط 49 سنت را دوست دارید؟

11. It'sound cliche, but thi is a biggie.
[ترجمه ترگمان]به نظر کلیشه ای می رسد، اما این یک biggie است
[ترجمه گوگل]این را کلیک کنید، اما این biggie است

12. He is now a biggie. His picture is on the front page all the time.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر a است عکس او همیشه در صفحه اول قرار دارد
[ترجمه گوگل]او اکنون بزرگ است تصویر او همیشه در صفحه اول است

13. This is a biggie, " said American University political scientist James Thurber. "
[ترجمه ترگمان]جیمز Thurber، دانشمند علوم سیاسی دانشگاه آمریکایی، گفت: \" این یک biggie است
[ترجمه گوگل]James Thurber، دانشمند علوم دانشگاهی دانشگاه آمریکا گفت: این بزرگنمایی است '

14. Can I biggie size it?
[ترجمه ترگمان]میتونم اندازه کافی بزرگ کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم اندازه بزرگ آن را اندازه گیری کنم؟

پیشنهاد کاربران

No biggie=عیبی نداره

It 's not a problem


کلمات دیگر: