کلمه جو
صفحه اصلی

mispronounce


معنی : غلط تلفظ کردن
معانی دیگر : اشتباه تلفظ کردن، بد فراگرفتن، بد رندیدن

انگلیسی به فارسی

غلط تلفظ کردن


اشتباه نکنید، غلط تلفظ کردن


انگلیسی به انگلیسی

• pronounce incorrectly; pronounce poorly
if you mispronounce a word, you pronounce it wrongly.

مترادف و متضاد

غلط تلفظ کردن (فعل)
mispronounce

جملات نمونه

1. French learners of English often mispronounce "ch" as "sh".
[ترجمه ترگمان]learners فرانسوی غالبا \"ch\" را به عنوان \"ماهی\" توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]زبان آموزان فرانسوی زبان انگلیسی معمولا 'ch' را به عنوان 'sh' تعریف می کنند

2. People are always mispronouncing my name.
[ترجمه صبا سلگی] مردم همیشه اسم من را غلط تلفظ می کنند
[ترجمه ترگمان] مردم همیشه اسم منو میگن
[ترجمه گوگل]مردم همیشه نام من را اشتباه میگویند

3. He repeatedly mispronounced words and slurred his speech.
[ترجمه ترگمان]او مکررا کلماتی را ادا می کرد و جملات خود را بیان می کرد
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها کلمات را اشتباه کرد و سخنرانی او را نادیده گرفت

4. Oh, excuse me. Did I mispronounce your name?
[ترجمه ترگمان] اوه، ببخشید اسمت رو گم کردم؟
[ترجمه گوگل]آه، ببخشید آیا نام شما اشتباه بود؟

5. Um, if I mispronounce your name, I am terribly sorry.
[ترجمه ترگمان]، آم، اگه اسمت رو عوض کنم خیلی متاسفم
[ترجمه گوگل]بله، اگر اسم نام شما را اشتباه بگویم، من به شدت متاسفم

6. What's more, were I sure I was mispronouncing, I might not have worried that much.
[ترجمه ترگمان]چیزی بیشتر از این، مطمئن نبودم که زیاد نگران نباشم، ممکن بود زیاد نگران نباشم
[ترجمه گوگل]بیشتر، مطمئن بودم که من اشتباه میگفتم، ممکن است نگران نباشم

7. She mispronounced 'ship' as 'sheep'.
[ترجمه ترگمان] اون کشتی رو به عنوان گوسفند انتخاب می کنه
[ترجمه گوگل]او 'کشتی' به عنوان 'گوسفند' نامشخص است

8. Their high voices squealing with delight when Carla mispronounced some word they coaxed her to repeat.
[ترجمه ترگمان]در این موقع صدای بلند آن ها از خوشحالی فریاد می کشید که کارلا به او قول داد که دوباره تکرار کنند
[ترجمه گوگل]صدای بلند آنها با لذت جیغ کشیدن هنگامی که کارلا اشتباهات برخی از کلمه آنها او را مجبور به تکرار

9. I'm terribly sorry if I mispronounced your name.
[ترجمه ترگمان]خیلی متاسفم اگر اسمت را بگویم
[ترجمه گوگل]من به شدت متاسفم اگر نام شما را اشتباه نگفتم

10. Allow them to miss words, skip words, and mispronounce words.
[ترجمه ترگمان]به آن ها اجازه دهید کلمات را از دست بدهند، کلمات را نادیده بگیرند، و کلمات را نادیده بگیرند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آنها را از دست ندهید، کلمات را ببندید و کلمات اشتباه کنید

11. It's illegal to mispronounce the name of the state of Arkansas.
[ترجمه ترگمان]غیر قانونی است که نام ایالت آرکانزاس را mispronounce
[ترجمه گوگل]نام ایالت ایالت آرکانزاس نامشخص است

12. Life is a foreign language: All men mispronounce it.
[ترجمه ترگمان]زندگی یک زبان بیگانه است: همه مردم آن را mispronounce
[ترجمه گوگل]زندگی یک زبان خارجی است: همه کسانی که از آن غافل می شوند

13. Life is a foreign language; all men mispronounce it.
[ترجمه ترگمان]زندگی یک زبان خارجی است؛ همه مردم آن را mispronounce
[ترجمه گوگل]زندگی یک زبان خارجی است؛ همه کسانی که از آن غافل می شوند

14. It's no crime to mispronounce a word.
[ترجمه ترگمان]هیچ جنایتی در کار نیست که یک کلمه حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]هیچ جرمی برای دروغ گفتن نیست

15. I can now also mispronounce sufficient Russian phrases to greet the train staff as I squeeze past them on my way to the restaurant car and to ask Sergei, my carriage attendant, for a cup of tea.
[ترجمه ترگمان]من هم اکنون می توانم به اندازه کافی از زبان روسی برای خوشامد گویی به کارکنان قطار استفاده کنم، چون از کنار آن ها رد شدم و به سمت رستوران رستوران رفتم و از سرگی، مستخدم my، برای یک فنجان چای دعوت کردم
[ترجمه گوگل]من هم اکنون می توانید عبارات کافی روسیه غلط تلفظ برای استقبال از کارکنان قطار که من در گذشته آنها را فشار در راه من به ماشین رستوران و به درخواست سرگئی، همراه کالسکه من، برای یک فنجان چای

He always mispronounces his "th" and his "w".

او همیشه th و w را عوضی تلفظ می‌کند.



کلمات دیگر: